Presentation is loading. Please wait.

Presentation is loading. Please wait.

بسم الله الرحمن الرحیم موضوع : پستانداران و دوزیستان گرد آورندگان :

Similar presentations


Presentation on theme: "بسم الله الرحمن الرحیم موضوع : پستانداران و دوزیستان گرد آورندگان :"— Presentation transcript:

1 بسم الله الرحمن الرحیم موضوع : پستانداران و دوزیستان گرد آورندگان :
گرد آورندگان : داوودی _ علیزاده _ طوطی زاده _ حسن زاده _ مقدم نام دبیر : آقای طاهری کلاس : 2/3

2 هستند که شامل 250 جنس و 2500 گونه هستند.
مقدمه در اواخر دوره دونین جمعیتی از ماهیها که در آبهای شیرین زندگی می‌کردند، در صورت رویایی با کمبود آب در محیط زیست می‌توانستند از یک محیط به محیط دیگر مهاجرت کرده و به حالت خزیدن در گل و لای حرکت کنند. چنین زندگی به تحول‌یابی آنها کمک زیادی جهت سازگاری بهتر با زندگی زمینی به آنها کرد و به تدریج این ماهیها ، دوزیستان اولیه را ایجاد کردند. دوزیستان یک رده از مهره‌داران هستند که شامل 250 جنس و 2500 گونه هستند. رده بندی دوزیستان راسته کاتادا یا دوزیستان دم‌دار که سمندرها در این راسته قرار دارند. راسته آنورا یا دوزیستان بدون دم که قورباغه‌ها در این راسته قرار دارند. راسته آپودا یا دوزیستان بدون دست و پا مانند ژیمنوفیون و سیسفلیانها.

3 اسکلت کاملا استخوانی است و مهره‌ها دنده ندارند.
ویژگیهای اختصاصی پوست برهنه ، مرطوب و نرم است با غدد مخاطی زیاد که ترشحات غدد باعث نرم و مرطوب شدن پوست می‌شود. پولک یا فلس روی پوست وجود ندارد. دو جفت اندام حرکتی برای راه رفتن یا شنا کردن دارند. تعداد انگشتان بین عدد است. بین انگشتان در انواعی پرده شنا دیده می‌شود مانند قورباغه. اسکلت کاملا استخوانی است و مهره‌ها دنده ندارند. قلب از دو دهلیز جدا و یک بطن مشترک با 3 جفت سرخرگهای خروجی از بطن است. گردش خون مضاعف و ناقص است. تنفس بوسیله آبششها ، ششها ، پوست و پوشش داخلی دهان انجام می‌شود. مغز دارای دو نیمکره رشد طولی یافته است. لوبهای بویایی رشد متوسط دارند و از مغز 10 جفت اعصاب جمجمه‌ای جدا می‌شود. همانند ماهیها جانوران خونسردی هستند. لقاح در انواعی داخلی و در انواعی خارجی است. اکثرا هم تخم‌گذار هستند. ساختار پوست در دوزیستانی مانند قورباغه که از انواع مهم این گروه است، اپیدرم به صورت چند لایه‌ای بوده و به صورت دوره‌ای در هر ماه یکبار تعویض می‌شود. علاوه بر غدد مخاطی در بعضی از دوزیستان مانند وزغها ، غدد مولد سم هم وجود دارد که این جانوران را بر علیه دشمنان مصون نگه می‌دارد. پوست رنگی است. تغییر رنگ به کندی انجام می‌شود به این دلیل که سیستم عصبی کنترل مستقیمی روی سلولهای رنگی ندارد.

4 ساختار اسکلت بدن جمجمه یک جعبه استخوانی است که مغز و اندامهای حسی را نگهداری می‌کند. ستون مهره‌ها از مهره‌های جدا از هم تشکیل شده این مهره‌ها شامل مهره‌های گردن ، پشت ، ناحیه کمری ، خاجی و ناحیه دمی در دوزیستان دم‌دار است. بعضی از سمندرها تعداد مهره‌هایشان به بیش از 100 عدد می‌رسد و در قورباغه فقط 9 مهره بدون دنده وجود دارد. سیستم گردش خون قلب که داخل پرده پریکاردیومی قرار دارد. از دو دهلیز جدا از هم و یک بطن مشترک بوجود آمده که در بالای بطن ، پیاز آئورتی قرار دارد. به دهلیز سمت راست یک سینوس سیاهرگی اتصال دارد. از بالای بطن یک تنه آئورتی کوتاهی خارج می‌شود که به دو تنه آئورتی راست و چپ تقسیم می‌شود. هر یک از انشعابات دارای 3 شاخه از سرخرگهاست که شامل سرخرگ یا کمان کاروتیدی ، سرخرگ یا کمان آئورتی و سرخرگ یاکمان ششی _ پوستی هستند. که اولی حاوی خون اکسیژن‌دار ، دومی حاوی خون مخلوط و سومی حاوی خون تیره است. خون تیره همه بدن از طریق یک سیستم سیاهرگی پیچیده به قلب برمی‌گردد.

5 سیستم تنفسی تنفس از طریق ششها در انواعی از دوزیستان مانند قورباغه دیده می‌شود. علاوه بر تنفس از این طریق پوست و حفره دهانی نیز در تنفس نقش دارند. تنفس از طرق مختلف در انواع گوناگون دوزیستان متفاوت است. دستگاه گوارش دهان مجهز به آرواره‌های تحتانی و فوقانی با دندانهای ریز مخروطی است. لبها رشد زیادی ندارند. دهان به حلق و مری منتهی می‌شود. معده ساده‌ای وجود دارد. سپس روده کوچک ، روده بزرگ و راست روده وجود دارد که راست روده به کلواک و مخرج منتهی می‌شود. دستگاه تناسلی و ادراری 2 تا کلیه قرمز مایل به قهوه‌ای ، چسبیده به ستون مهره‌ها دیده می‌شود که از هر کدام یک مجرای میزنای منشا می‌گیرد. در جنس نر میزنای‌ها با دفران از طریق منفذ مشترک وارد کلواک می‌شوند اما در جنس ماده میزنای با اویداکت مستقل هستند. مباحث مرتبط با عنوان دوزيستان دوزيستان نظير پرندگان، خزندگان، پستانداران و ماهيان جزو جانداران مهره دار محسوب می شوند يعنی دارای ستون مهره و اسکلت استخوانی داخلی می باشند. دوزيستان بخشی از زندگی خود را در آب و بخش ديگر را بر روی زمين سپری می کنند. حتی گونه هايی از دوزيستان که بر روی زمين تخم گذاری می کنند، زندگی اوليه خود را در داخل تخم های حاوی مايع شروع کرده و توسط آبشش تنفس می کنند.

6 سيستم دفاعی در قياس با ساير مهره داران که سريع الحرکت، قوی جثه و يا دارای گزش های سمی يا پنجه های تيز بوده دوزيستان به عنوان جاندارانی که به راحتی شکار می شوند معروف می باشند. در آب و يا بر روی زمين دوزستان توسط پرندگان، پستانداران، خزندگان، ماهيان و ساير دوزيستان گرسنه تعقيب و شکار می شوند ولی با اين وصف دوزيستان ميليون ها سال است که به حيات خود ادامه می دهند. پوشش دوزيستان دوزيستان دارای نيش و چنگال نمی باشند ولی دارای سيستم دفاعی دقيقی بوده که بخوبی فعال می باشد. آنها دارای بدنی کوچک و لغزنده بوده و طبيعت آرام می باشند.بيشتر گونه خودشان را در روز نشان نمی دهند. دوزيستان جهت بقاء خود از ترفندهای ديگر نظير همرنگ شدن با محيط استفاده می کنند. انعکاس در هنگام خطر انعکاس رنگی دوزيستان نيز به عنوان يک تغيير رنگ آگاهی دهنده مطرح می باشد. تغييرات رنگ شکارچيان را به اشتباه انداخته و بدين طريق امکان فرار آنها بوجود می آيد. سموم پوست اکثر دوزيستان توليد مواد سمی خفيفی می کند و بعضی از اين ترشحات سمی می تواند دشمنان را از بين ببرد. دم سمندرها دارای بخشی سمی می باشد. ساير ترفندهای دفاعی سمندر ها با وانمود کردن که گونه های سمی هستند آنها را از دشمنان حفظ می کنند. بعضی از دوزيستان ترفند قديمی وانمود به مردن را انجام می دهند. سايرين با گاز گرفتن، خودشان را محافظت می کنند. گونه ای دوزيست شبيه مار ماهی نيز سر و صدای فراوانی از خود می کند. يک دفاع غير طبيعی شامل زنده ماندن به مدت کوتاهی بوده که حتی در داخل شکم شکارچی باشند. سمندر آبی قرمز سمی تا ٣٠ دقيقه توانايي زنده ماندن در داخل شکم شکارچی را دارد تا زمانی که شکارچی آنچه خورده شده را خارج کند.

7 تغيير رنگ تغيير رنگ پوست را در قورباغه، وزغ و تعدادی سمندر ها قابل رويت می باشد. قورباغه های درختی در هنگام استراحت رنگ بدن خود را با محيط اطرافشان تطبيق می دهند. برجسته بودن رنگ تغيير رنگ آگاهی دهنده يک فرآيند متضاد با تغيير رنگ محافظتی می باشد. رنگهای روشن سطح پوست دوزستان نشانگر سمی بودن آنها می باشد. شکارچيانی که به دوزستان با پوشش روشن حمله می کنند به زودی ياد می گيرند که در آينده به چنين دوزيستانی حمله نکنند. استتار تغيير رنگ دوزيستان مهمترين عمل محافظتی از خودشان محسوب می شود اکثر آنها به رنگ های سبز، قهوه ای و يا خاکستری که در طبيعی وجود دارند تغيير رنگ می دهند. تغذيه اکثر دوزستان بالغ گوشتخوار می باشند. معمولا جانداران ديگر – حشرات – را فعالانه مورد جستجو و تغذيه قرار می دهند. بيشتر لارو قورباغه ها از گياهان تغذيه می کنند. بچه قورباغه گوشتخوار اکثر بچه قوباغه ها درابای اعضای دهانی خاصی بوده که جهت تغذيه جلبک ها استفاده می کنند. بچه قوباغه های بعضی از گونه ها حالت همخواری پيدا کرده و ساير بچه قورباغه ها را مصرف می کنند و به صورت بی رويه ای رشد می کنند و حتی بزرگتر از خواهران و برادران گياه خوار خود می شوند.

8 تغذيه اختصاصی دوزيستان دارای تغذيه اختصاصی نبوده و آنچه که زنده و هم اندازه دهانشان باشد مصرف می کنند. بعضی از گونه های بی مهره نظير عنکبوت، حلزون، کرم، حشرات و خرچنگ جزو عادت غذايی دوزيستان می باشند. وزغ دهان باريک جزو دوزيستانی است که فقط از يک جاندار – مورچه ها – تغذيه می کند. همخواری دوزيستان از موجودات مختلفی ماهی، خزنده، حلزون، بچه پرنده جهت تغذيه استفاده می کنند و در صورت ضرورت ساير دوزيستان را نيز مصرف می کنند. خانواده دوزيستان هر خانواده دوزيست دارای مشخصات خاص خود را داشته که با ساير خانواده ها قابل تمايز می باشد. قورباغه ها و وزغ ها در طبقه بندی دوزيستان، قورباغه ها دارای خانواده مختلفی می باشند. بعضی از اين خانواده را قورباغه ها و بعضی ديگر را وزغ ها تشکيل می دهند. قورباغه ها دارای پاهای طويل و پوست و بدنی لاغر در حاليکه وزغ ها دارای بدنی کوتاه و مربعی شکل با پوست حشک و زگيل دار می باشند. قورباغه قورباغه ها دارای پا های طويل؛ پا های خلفی دارای پره های غشائی بوده و نوک انگشتان تيز و تيغه هايی در اطراف پشت ديده می شود. عضو گوش خارجی بزرگتر می باشد. وزغ وزغ ها دارای بدنی فربه، پاهای کوتاه، پوست خشک و زگيل دار و صورت گرد همراه با غدد بزرگ که در اطراف سر ديده می شوند. اين غدد دارای مواد سمی بوده که وارد دهان جانداری می شود که قصد خوردن وزغ را دارد. در بعضی گونه سميت اين مواد سمی بگونه است که ميتواند يک سگ و يا گربه را از بين ببرد.

9 وزغ های شاخدار اين نوع وزغ ها بسيار فربه بوده ولی فاقد غدد سمی ميباشند، دارای پوست نرم، مردمک چشم ها به صورت عمودی شبيه گربه بوده و پا های خلفی دارای زائده های شاخ مانند می باشد. قورباغه درختی اين نوع قورباغه ها کوچک بوده دارای پا های باريک و طويل و نوک انگشتان دراز با کف پا شبيه فنجان بزرگ می باشند. پا های خلفی و اطراف بدن قورباغه ها رنگهای روشن می باشند. اکثر قورباغه ها توانايي استتار خود در محيط را دارا می باشند. قورباغه های نواحی مختلف در سراسر جهان قوباغه های متنوعی ديده می شود و صدها نوع از آنان را می توان يافت درحاليکه در آمريکای شمالی تعداد کمی ديده می شود. وزغ های دهان باريک اين وزغ ها دارای پاهای کوتاه، کمر وسيع، سر کوچک و نوک تيز، پوست نرم و دارای چين پوستی در پشت سرشان می باشند. سيرن سيرن ها سمندرهای لاغر و طويل بوده که شبيه مارماهی می باشند. آنها دارای يک زوج پا های کوتاه پشت آبشش بوده و فاقد پا های خلفی هستند. سمندر های بدون ريه سمندر های بدون ريه دارای خانواده بزرگ و با اشکال متفاوت می باشند مانند بدن باريک و طويل، پا های کوتاه، دارای يک فرورفتگی طويلی که از سوراخ بينی تا لب بالايی امتداد دارد همچنين در اطراف بدن شان نيز فرورفتگی های طويل ديده می شود. اين موجودات فاقد ريه بوده و از طريق پوست شان تنفس می کنند.

10 سمندرهای لجن اين موجودات دارای بدنی بزرگ آبشش های با پره قرمز رنگ، دم کوتاه و چهار انگشت بر روی هر پا می باشند سمندرهای مارماهی اين سمندر ها شبيه مار ماهی بوده ولی دارای چهار پای کوچک می باشد. اين نوع سمندر با توجه گونه خود دارای يک تا سه انگشت بر روی هر پا می باشد. سمندر های عظيم الجثه اين سمندر ها دارای بدنی ضخيم و سر پهن می باشند. کانال های اطراف بدن به وضوح ديده می شود ولی فاقد فرورفتگی بر روی سر می باشند. همچنين دم آنها گرد می باشد. سمندرهای آبی اين نوع سمندر ها دارای بدن بسيار بزرگ و فربه با پوست چين دار و شل و سر بزرگ و پهن و پا های کوتاه و ضخيم می باشند. ورل نوعی سمندر آبی اين نوع سمندر ها دارای پوست زخمت تری نسبت با ساير سمندر ها دارند و فاقد فرورتگی اطراف بدن می باشند. ورل های شرقی دارای علائم رنگی بر روی پشت بدن بوده در حاليکه ورل های غربی دارای رنگهای روشن می باشند. جستجوی دوزيستان جستجوی دوزيستان بهترين روش جهت مطالعه آنها محسوب می شود.

11 جستجو در روز با استفاده از دوربين می توانيد کناره های جويبار و استخر های کم عمق و مرداب را برای مشاهده قورباغه و وزغ بررسی کنيد. جستجو در شب شب بهترين زمان جهت جستجوی سمندر و قورباغه ها می باشد. با استفاده چراغ قوه دستی کناره های جويبار و استخر های کم عمق و مرداب ها رابررسی کنيد. با مشاهده و يا شنيدن صدای قورباغه ها محل مورد نظر را جستجو کنيد. فصول توليدمثل در فصل بهار تجمعی از دوزيستان را در استخر ها مشاهده می کنيد مخصوصا در هنگام بارش باران که گونه های مختلف جهت توليد مثل به سمت استخر ها در حرکت هستند. جستجو بالا و پائين داخل و کنار جويبارها، زير صخره ها و الوار درختان جهت مشاهده سمندر و قورباغه ها جستجو کنيد. قسمت های کم عمق و آرام آب را نيز بررسی کنيد. بررسی در آب های جاری و عميق بسيار مشکل می باشد. همچنين برای جستجوی توده هايی از تخم سمندر ها و قورباغه استخرها را نيز بررسی نمائيد. دنيای دوزيستان در جهان بيش از ٤٧٨٠ گونه از دوزيستان مورد شناسايی قرار گرفته اند که ممکن است ٣٠٠ تا ٥٠٠ گونه ديگر نيز تاکنون کشف شده باشند. در آمريکا و کانادا تنها ٢٥٠ گونه از دوزيستان شناسايی گرديده اند. در جهان دوزيستان را به سه گروه مختلف تقسيم بندی کرده اند.

12 قورباغه ها خانواده قورباغه ها بزرگترين طبقه دوزيستان را درحدود ٤٠٠٠ گونه در جهان تشکيل می دهند. مشخصات کلی قورباغه ها قورباغه ها دارای چشم های درشتی بر روی بالای سرشان می باشند.اکثر قورباغه ها دارای غدد سمی در داخل پوستشان می باشند. اکثر قورباغه و وزغ ها دارای صداهای مشخصی می باشند مخصوصا قورباغه های نر در فصل جفت گيری آواز خاصی را می خوانند. اين صدا ها را با متورم کردن کيسه صدايی در گردنشان ايجاد می کنند. قورباغه ها دارای پا های قدامی کوتاه و پا های خلفی طويل و قوی هستند. پاهای جلويی دارای 4 انگشت و پا های عقبی دارای ٥ انگشت می باشد. اکثر قورباغه ها دارای يک برآمدگی بر قسمت مِيانی پشت خود بوده که در محلی که لگن به استخوان پشتی و پا های عقبی متصل می شود ديده می شود. سمندرها سمندرها نظير قورباغه ها در طبيعت معمول نمی باشند و تنها در حدود ٤١٠ گونه از آنان مورد شناسايی قرار گرفته اند. بهترين محل جهت مشاهده سمندر ها در جهان، آمريکای شمالی بوده که در حدود ١٥٠ گونه سمندر وجود دارد. مشخصات کلی سمندر ها سمندر ها دارای بدن و دمی باريک می باشند. طول دست و پاها يکسان بوده، دارای پوست مرطوب و نرم ميباشند. اکثر سمندر ها دارای ٤ انگشت در پا های جلويی و ٥ انگشت در پا های عقبی هستند. اکثر سمندر ها دارای شکافهای عمودی در اطراف بدنشان می باشد. سمندر ها معمولا نامعلوم و شب زی هستند.

13 سيسيل يا دوزيستان کرم مانند
سومين گروه از دوزيستان را سيسيل ها تشکيل می دهند. اين موجودات نظير کرمها در زير زمين زندگی می کنند و تاکنون در سراسر جهان ١٦٥ گونه از آنها شناسايی شده است. امروزه مقاومت میکروبها به آنتی بیوتیک ها به یک بحران جهانی تبدیل شده است . در این زمینه اگر به دنیای اطراف خود بنگرید می بینید که هر یک از جانداران , راه و روش مناسبی برای دفاع علیه عوامل مهاجم اتخاذ کرده اند. دوزیستان بواسطه ی زندگی در مرداب ها تالاب ها , از قوی ترین سیستم های دفاعی یا ایمنی اولیه برخوردارند. درک عوامل سیستم دفاع اولیه این نوع جاندار می تواند ما را در شناسایی آنتی بیوتیک ها به صورت طبیعی کمک کند . علاوه بر این غدد گرانولار پوست دوزیستان , انباری از ترکیبات مختلف زیستی است . این غدد که بوسیله ی اعصاب سمپاتیک کنترل می شوند , در پاسخ به محرکهای مختلف , محتویات خود را به سطح پشتی حیوان ترشح می کنند. ترکیبات مترشحه یا در تنظیم نقش فیزیولوژیک پوست یا دردفاع علیه میکروارگانیسم های مهاجم فعالیت دارند.در این تحقیق بیش از صدها دوزیست قورباغه مردابی یا Rana ridibunda از نواحی مختلف شمال ایران (بخصوص گنبد)جمع اوری و ترشحات سطح پوست این دوزیست تهیه شد. پس از حذف پروتئینهای بالاتر از 10کیلو دالتون , پپتیدهای کوچک کاتیونی به کمک روشهای کروماتوگرافی خالص سازس شدند و از طریق آنالیز پپتیدهای خالص شده , توالی اسید های آمینه آنها مشخص شد. در این تحقیق بیش از دهها پپتید ضد میکروبی از ترشحات پوستی قورباغه مردابی شناسایی شدند. در این میان پپتیدی با نام Brivinin-2R مورد تحقیقات بیشتری قرار گرفت و مشخص شد این پپتید دارای فعالیت ضدباکتریایی علیه سوشهای استاندارد(گرم مثبت و گرم منفی)و مقاوم بیمارستانی است همچنین این پپتید فعالیت ضدقارچی بسیار خوبی از خود نشان داد.

14 این پپتید تا غلظت 200ماکروگرم بر میلی لیتر , اثری بر روی گلبولهای قرمز نداشته و در شرایط فیزیولوزک نمکهای Nacl-Cacl2-Mgcl2 فعالیت ضد میکروبی خود را به میزان زیادی حفظ می کند. این پپتید فعالیت ضدمیکروبی خوبی علیه باکتریهای گرم مثبت و گرم منفی و دو گونه قارچ Candida و بیش از 15 سوش مقاوم بینارستانی از خود نشان داد. این پپتید بر دو رده سلول سرطانی روده نیز اثر ضد سرطانی از خود نشان داده است.با توجه به فعالیت ضدمیکروبی گسترده ی این پپتید علیه سوشهای میکروبی استاندارد و مقاوم بیمارستانی و همچنین داشتن اثر ضد سرطانی و نداشتن فعالیت همولیزی از جنبه های مثبت این پپتید است که میتوان با شناسایی این گونه پپتیدها و سرمایه گذاری در این زمینه, نسل جدیدی از آنتی بیوتیکها را به جامعه پزشکی و درمانی کشور معرفی کرد. مزیت عمده ی این انتی بیوتیک در آینده این است که میکروبها به میزان کمتری نسبت به انها مقائمت ایجاد کنند, و مزیت دیگر این پپتید و امثال آن در خصلت آنتی توکسین بودن آنهاست , چیزی که در مصرف آنتی بیوتیکهای مرسوم اتفاق می افتد, آزادشدن سم باکتریهای از بین رفته است که خود برای بدن عوارض دیگری دارد.مسلما معرفی این گونه ترکیبات ضدمیکروبی در آزمایشگاه اولین گام در کاربردی کردن آنهاست .بطور معمول بکارگیری هر آنتی بیوتیک مستلزم انجام تستهای استاندارد گوناگونی است که نیازمند سرمایه گذاری گسترده در این زمینه است با توجه به مقاومت میکروبها به آنتی بیوتیکهای مرسوم , کاربرد منحصر به فرد این گونه پپتیدها در رفاع علیه میکروبهای مقاوم از اهمیت زیادی برخوردار است. امید می رود با شناسایی پپتید های غیرهمولیک و پایدار در حضور نمکهای فیزیولوژیک بدن, بتوان از آنها در درمان موضعی عفونتهای سوختگی استفاده کرد.

15 از دیگر کاربردهای درمانی امیدبخش این گونه پپتیدها می توان به درمان زخم پای بیماران دیابتی, عفونتهای دهان, درمان مننژیت مننگوکک, عفمنتهای مجاری ادراری, درمان آکنه, ایست قلبی, عفونتهای قارچی و بالاخره درمان برخی سرطانها اشاره کرد. مکانیسم عمل قورباغه این قورباغه‌های زهرپاش که در چندین خانواده رده بندی شده‌اند، با رنگهایشان خود را از ‏‏آسیب شکارگران در امان می‌دارند و در واقع ، با رنگ فریبنده به شکارگران هشدار می‏‏دهند که به سراغ آنها نروند. زهر موجود در بدن قورباغه ، فیلوباستی تریبیلیز تا حدی ‏زیاد ‏است که می‌تواند ۲۰۰۰۰ موش یا ۲۰ انسان را بکشد. حتی تماس با این ‏قورباغه برای ‏انسان کشنده است. مردم بومی کلمبیا ، هنگام شکار از زهر این قورباغه استفاده می‌کنند و آن را به ‏‏تیر و کمان خود می‌مالند.

16 بررسی و اکتشاف دانشمندان در سال ۱۹۷۴ دانشمندان با بررسی زهر قورباغه زرد و کوچک ‏‏اپیپدو باستی تری کولور در یافتند که آلکالویید موجود در زهر این قورباغه ، مانند ‏داروی ‏مخدر ، واکنشی درد زدایی را در موشهای آزمایشگاهی ایجاد می‌کند. دانشمندان با مسایل زیادی روبرو بودند. حتی پس از جمع آوری ۷۵۰ قورباغه ، فقط ‏۵۰۰mg ‏‏زهر جمع آوری کردند. نمی‌دانستند عامل فعال این زهر چیست و بدتر از آن این قورباغه‌ها از گونه‌های حفاظت شده محسوب می‌شدند. مشکلات دانشمندان به همین حالت ‏‏باقی بود تا اینکه در اوایل دهه ۱۹۹۰ روشهای تجزیه‌ای پیشرفته ای بوجود آمد که با ‏‏استفاده از آنها مشخص شد که عامل فعال زهر این قورباغه ، ترکیبی است که آن را اپی ‏‏باتیرین نام نهادند (بر گرفته از نام علمی این قورباغه).‏ ساختار اپی باتیرین اپی باتیرین ساختاری شبیه به نیکوتین دارد و از طریق فعالسازی گیرنده استیل ‏کولین ‏نیکوتین عمل می‌کند و بدین ترتیب مانند مورفین که از راه گیرنده دیگری ‏عمل می‌کند، ‏اعتیاد آور نیست. اپی باتیرین ، در تسکین درد حیوانات ۲۰۰ بار قوی‌تر از مورفین است.‏ تشکیل اپی باتیرین در بدن قورباغه قورباغه‌های آزمایشگاهی ، اپی باتیرین تولید نمی‌کنند. بنابراین ، می‌توان نتیجه ‏گرفت ‏که فقط قورباغه‌ها در زیستگاههای طبیعی خود که از حشرات (مانند مورچه) ‏و گیاهان ‏تغذیه می‌کنند، اپی باتیرین دارند. شیمیدانان راههایی را برای ساخت این ماده ‏در ‏آزمایشگاه پیدا کرده‌اند.‏

17 کاربردهای پزشکی اپی باتیرین سمیت این ترکیب ، فراتر از آن است که مورد استفاده انسانی باشد. بنابراین شیمیدانان ‏‏صدها مولکول مشابه آنرا ساخته‌اند. یکی از آنها یعنی ‏R‏ ـ ۵ (۲ـ آزیترینیل متوکسی) ـ۲ـ ‏‏کلرو پیریدین که به اختصار ۵۹۴ ـ ‏ABT‏گفته می‌شود، نسبت به اپی باتیرین سمیت ‏‏بسیار کمتری دارد و درد زدایی موثری تلقی می‌شود. ۵۹۴ ـ ‏ABT‏ در حال حاضر در ‏‏آزمایشگاههای بالینی بکار می‌رود و به نظر نمی‌آید اعتیاد آور باشد پستانداران پستانداران پیشرفته‌ترین مهره‌داران هستند. اعضای آنها در اکثر اکوسیستمهای دنیا جانوران غالب بوده و نقش تعیین کننده‌ای در زنجیره‌های غذایی دارند. پستانداران گرچه از نقطه نظر تنوع و فراوانی بسیار کمتر از جانواران دیگر و حتی مهره‌داران دیگرند (پرندگان و ماهیان) ولی بخاطر پیچیدگی دستگاههای بدن ، و بخصوص سیستم عصبی و مغز پیشرفته‌تر و بزرگتر نقش کلیدی در بسیاری از اکوسیستمها دارند. پستانداران جانورانی هستند که دارای مو بوده و غدد شیری دارند. معمولا دارای دندانهای متنوعی هستند که درون حفره دندانی جای می‌گیرد.

18 رده بندی پستانداران پستانداران را به دو زیر رده تقسیم می‌کنند. زیررده Prototheria زیررده Theria زیر رده Prototheria پستانداران تخم‌گذاری هستند که دارای لوله تناسلی ، ادراری و دفعی مشترک هستند. یعنی دارای کلوآک می‌باشند. به همین دلیل به تنها راسته باقی مانده آنها Monotremata (تک حفره‌ای) می گویند. اکیدنه و پلاتی پوس از نمونه‌های بارز و مشخص این راسته است. استخوانهای کمربند سینه‌ای شامل ، کتف ، بین ترقوه‌ای ، غرابی ، پیش غرابی و ترقوه است در دوران بلوغ فاقد دندان هستند. استخوان فوق لگنی به لگن متصل است. در استخوانهای کمربند سینه‌ای، پیش غرابی و بین ترقوه‌ای وجود ندارد. به دو بالا راسته و 18 راسته تقسیم می‌شوند. بالا راسته Metatheria نوزاد نارس متولد می‌شود و در کیسه مادر به نوک پستان می‌چسبد و رشد خود را کامل می‌کند. کمربند سینه‌ای شامل کتف ، ترقوه و غرابی است. استخوان کیسه به استخوان لگن متصل است مانند راسته منحصر به فرد Marsupiala. اکثر گونه‌های این راسته در استالیا و جزایر اطراف یافت می‌شود نظیر باندیکوت ، نام بت ، کوآلا ، فالانژر ، والابی و کانگورو. آپوسوم کیسه داری است که در آمریکا زیست می‌کند.

19 بالا راسته Eutheria پستانداران زنده‌زایی هستند که جفت دارند فاقد استخوان کیسه هستند. دارای 17 راسته‌اند. راسته حشره خواران Insectivora: دارای پوزه بلند ، چشمهای ریز و کوچک ، دست و پا دارای 5 انگشت است مانند خار پشت Erinacidae ، حشره خوارها Soricidae و حفار Tolpidae. راسته پوست بالان Dermoptera: پروازهای کوتاه انجام می‌دهند، اندازه دست و پا یکسان است، دم به عنوان چتر نجات عمل می‌کند. مانند Colugo یا لمور پرنده در آسیای جنوب شرقی ، اندازه بدن کمتر از نیم متر می‌باشد. راسته خفاشها: تنها پستاندارانی هستند که قدرت پرواز واقعی دارند. انگشتان دست رشد زیادی نموده و پوست گسترده و وسیع ، انگشتان دست را به پا و دم متصل می‌کند. پاها به مراتب کوچکتر از دستهاست. شامل خفاش میوه خوار و خفاشهای کوچک جثه‌ای که حشره خوار هستند. تنها خفاش خون آشام که به پستانداران بزرگتر حمله‌ور شده و خونشان را می‌مکد به نام Vampire در آمریکای مرکزی و جنوبی زندگی می‌کنند.

20 راسته نخستیها Primata: نیمکره‌های مغز بسیار توسعه یافته است
راسته Edentata: بدون دندانها مانند مورچه خوار تنبل. راسته Pholidota: مورچه خوار فلس‌دار یا پانگولین. راسته Tubulidentata: دهان گردان آردوارک. راسته Lagomorpha راسته Rodentia: بسیاری از افراد موشها ، سنجابها و خرگوشها را به عنوان یک گروه و تحت نام جوندگان می‌شناسند. و گر چه عادات و رفتار و حتی برخی از اندامها بدن خرگوشها نظیر جوندگان ممکن است شبیه جلوه کند اما تفاوتهایشان بیش از شباهتهایشان است. راسته Cetacea نهنگها: شامل دو زیر راسته است. زیر راسته نهنگهای بالن‌دار (بدون دندان) و زیر راسته نهنگهای دندان‌دار.

21 راسته Carnivora گوشتخواران: این راسته شامل پستاندارانی است که دارای دندان نیش بلند و دندانهای گوشت‌بر آسیا و پیش آسیا با لبه‌های برنده و تیز هستند. گربه سانان بیشترین عادت گوشتخواری را داشته و اندامهایش جهت ردیابی صید و شکار حیوانات تخصص یافته‌تر است. خرسها بیشتر تمایل به همه چیز خواری و حتی گیاهخواری دارند و به همین جهت دندانهای گوشت‌بر آنها نسبتا کوتاه و نامشخص است. به استثنای خرس قطبی. سمورها ، راکونها ، گربه‌ها ، سگ سانان ، خرسها و کفتارها راسته گوشتخواران را تشکیل می‌دهند. راسته Pinnipedia: سیلها Seala دست و پا دارای پرده شناست. دم کوتاه و بجز موارد محدود از آب خارج نمی‌شوند. در بسیاری از سیلها لاله گوش دیده نمی شود و حیوان به زحمت خارج از آب روی زمین راه می‌رود. راسته Probosidea: فیلها که خرطومشان از بینی و لب فوقانی شکل گرفته و عاج در حقیقت دندانهای پیش طویل شده است. راسته Hyracoidea: ظاهرا به خرگوشها و جوندگان شباهت دارد ولی علیرغم ظاهر و جثه کوچکش نزدیکترین خویشاوند فیل محسوب می‌شود. راسته Sirenia: گاو دریایی جانورانی هستند درشت جثه ، علفخوار و آبزی دارای باله دمی و دستهای شناگرند. ساکن آبهای کم عمق‌اند. راسته فرد سمان Perissodactyla: شامل اسب ، گورخر و کرگدن است. دارای معده ساده و جثه بزرگ هستند. راسته زوج سمان Artiodactyla: شامل شترها ، گراز ، گوزنها و زرافه‌ها است.

22 رده پستانداران تخم‌گذار
خارپشت بی‌دندان خارپشت گوش‌بلند نوک‌اردکی خارپشت پوزه کوتاه استرالیایی رده پستانداران کیسه‌دار پستانداران کیسه دار آرماديلو باندیکوت (موش هندی) شیطان تاسمانی صاریغ کانگورو کانگوروی درختی کوآلا گربه کیسه‌دار گرگ تاسمانی موش کور کیسه‌دار نامبت والابی وامبت ویرجینیا اپوسوم

23 انقراض پستانداران بیش از ۱۴۰ سال است که دانشمندان در مورد عوامل دخیل در انقراض تعداد بسیار زیاد جانوران بزرگ جدل می‌کنند. نظریه‌های مربوط به انقراض جانوران بزرگ متعددند ولی دو نظریه عامل آب و هوایی و عامل انسانی ساده و قدرتمندتر از بقیه هستند. برای مدتهای طولانی چنین تصور می‌شد که انقراض تعداد بسیار زیاد جانوران بزرگ ناشی از تغییرات آب و هوایی بوده‌است. ولی انسان شناس آمریکایی «پل مارتین» نشان داد که ممکن است انسان این گونه‌ها را از بین برده باشد. «مارتین» بر این نکته تاکید دارد که غالب گونه‌های منقرض شده پستانداران گیاهخوار یا پرندگان بی پروازی بودند که وزن آنها بیش از ۵۰ کیلوگرم بوده و از نظر اندازه برای تغذیه انسان مطلوب بوده‌اند. او همچنین انقراضهای مشابهی را در بخش‌های جنوبی آمریکای شمالی کشف می‌کند و با توجه به زمان این انقراضها به این نتیجه می‌رسد که انقراض آنها هم‌زمان با تکامل یا ظهور گروه‌های انسانی با تکنیکهای پیشرفته شکار صورت گرفته‌است. برای نمونه در آفریقا جایی که نوع انسان در آنجا تکامل پیدا کرده انقراض گونه‌های بزرگ قبل از نیمکره شمالی صورت گرفته‌است. به هر حال تعیین تاریخ دقیق این انقراضها و مشکل تر از آن ایجاد ارتباط بین آنها و تغییرات فرهنگی در گروه‌های انسانی کار بسیار مشکلی است. اثبات چنین رابطه‌ای در آمریکای جنوبی نیز به همان اندازه مشکل است. «مارتین» بر آن است که ۳۵ جنس مشتمل بر ۵۵ گونه در انتهای آخرین یخبندان (ویسکانسین) منقرض شده‌اند. این تعداد ۲ برابر انقراضهایی است که طی تمام یخبندانهای قبلی صورت گرفته‌است. طی دوره انقراض، آب و هوا در حال بهبود بوده‌است. این مقایسه، این تصور را تقویت می‌کند که عامل دیگری به جز تغییرات آب و هوا مسئول انقراضها بوده‌است. بنابراین منطقی به نظر می‌رسد که امکان تأثیر شکارگری انسان مورد توجه قرار گیرد. مردم شناس دیگر آمریکایی «دونالد گریسون» اخیراً نشان داده‌است که هم‌زمان با انقراض پستانداران بزرگ افزایشی در میزان انقراض پرندگان آمریکای شمالی (از توکا گرفته تا عقاب) وجود داشته‌است. از آنجا که ممکن است انسان نقشی در انقراض این پرنده‌ها نداشته باشد تردیدی در مورد فرضیه مربوط به نقش انسان در انقراض پستانداران بزرگ پلیستوسن به وجود می‌آید. از طرف دیگر به خوبی ثابت شده‌است که انسان طی ادوار تاریخی نه چندان دور حیوانات درشت، کم تحرک و رامی را که معمولاً تولید مثل کندی داشته‌اند از بین برده‌است. بنابراین شواهد غیرمستقیم و قدرتمندی در تائید فرضیه «مارتین» در دست است. اختلاف نظر در این مورد می‌تواند ادامه داشته باشد ولی اگر چه احتمالاً همه پستانداران بزرگ تنها تحت تأثیر یک عامل منقرض نشده‌اند ولیکن مطالعات رو به ازدیادی نشان داده‌است که زمان انقراض گونه‌های بزرگ جثه با رسیدن یا افزایش تراکم جمعیت انسانی هم‌زمان بوده‌است. احتمالاً تکنیکهای جدید اجازه خواهد داد نوع دقیق گونه‌هایی را مشخص کرد که باقیمانده خون آنها بر سطح ابزارهای ماقبل تاریخ مانده‌است. از این طریق می‌توان نشان داد که کدام یک از حیوانات بیشتر از بقیه مورد شکار انسان‌های اولیه واقع می‌شدند.

24 تعداد پستانداراني كه تاكنون در ايران شناسايي شده اند بالغ بر 168 گونه است. اين جانوران در 10 راسته و 37 خانواده قرا دارند. راسته جوندگان با 58 گونه قريب 3/1 پستاندارن كشور را به خود اختصاص داده است. بعد از آنها خفاش ها با 40 گونه. گوشت خواران با 29 گونه، حشره خواران با 16 گونه، نهنگ ها با 10 گونه، زوج سمان به 8 گونه، خرگوش ها با3 گونه و فك ها، فردسمان و گاوهاي درياي هر كدام با 1 گونه پستانداران ايران را تشكيل داده اند )ضيايي، 1375، ص 4). تنوع و فراواني در ميان جانوران كشور به حدي است كه مي توان ايران را مجموعه اي از پستانداران مناطق اروپايي، افريقايي، آسيايي و پستاندارن خاص ايران ناميد. براي مثال پستانداراني از قبيل شوكا، سياه گوش، اُشگول و حفار مديترانه كه در شمال و شمال غربي ايران پراكنده اند از عناصر اروپايي هستند. رودك عسل خوار، خارپشت بياباني و خفاش ميوه خوار كه د رجنوب و جنوب غربي كشور يافت مي شوند از عناصر آفريقايي هستند. خرس سياه، سنجاب بلوچي، خدنگ و حرد هندي كه در شرق و جنوب شرقي كشور پراكندگي دارند از عناصر موجود در شبه قاره هستند. و بالاخره پستانداراني از قبيل گوزن زرد ايراني، پازن، گور، سنجاب ايراني، جرد ايراني، دوپاي فيروز و حشره خور شوش نمونه هايي از پستانداران خاص ايران هستند. در بين پستاندارن ايران حشره خود كوتوله دوگرمي و نهنگ آبي با 130 تن به عنوان كوچك ترين و بزرگ ترين پستانداران دنيا وجود دارند (ضيايي، 1375، ص 1). سريع ترين پستاندارن جهان نيز در ايرن زيست مي كند، يوزپلنگ كه آن را قهرمان دو جهان لقب داده اند. زيرگونه ايراني يوز جانوري است كه براي بقاي آن تلاش هايي صورت گرفته است، اما هنوز سرنوشت اين جانور در طبيعت كشور چندان روشن نيست. يوزپلنگ با ساير گربه سانان تفاوت دارد. به جاي چنگال هاي تيز و قابل غلاف شدن، ناخن هايي مثل سگ دارد و پاهاي بلند و كشيده، طابق لازم را براي دويدن سريع كسب كرده است

25 . ناخن ها نيز قابليت توقف و يا چرخش ناگهاني را به جانور مي دهد. خال هاي يوزپلنگ، توپر است. گوش هاي كوچكي دارد از زير چشمانش خط سياهي كه به خط اشك معروف است به دهان مي رسد. بوز براي شكار تا حد امكان به طعمه نزديك مي شود و يك بهراه حمله مي كند اين شيوه شكار هميشه موفقيت آميز نيست. يوزپلنگ ايراني در نقاط بياباني زندگي مي كند. به تازگي 5 زيستگاه مهم شناسايي شه كه احتمال حضور يوز در آنها بيش از ساير نقاط است، اين مناطق عبارت اند از: پناهگاههاي حيات وحش در انجيز و نايبندان، مجموعه حفاظت شده توران، پارك ملي كوير و منطقه حفاظت شده بافق. ديگر پستانداران مناطق بياباني ايران، گورخر است. زيرگونه ايراني اين جانور در گذشته به تعداد زياد در حاشيه كوير مركزي از طبس تا سمنان، جنوب ورامين، نزديك قزوين،دشت ها مجاور كلاه قضي و گاوخوني در استان اصفهان، بافت و سيرجان در استان كرمان، ني ريز در فارس، ابرقو و هرات در يزد و مناطق مرزي سرخس وجود داشته است. اما اكنون تعداد بسيار كمي در مجموعه حفاظت شده توران سمنان، بهرم گور در فارس و منطقه مرزي سرخس باقي مانده است. حس بينايي، شنوايي و بويايي در اين جانور بسيار قوي است. براي دوري از خطر انسان ممكن است تا صدها كيلومتر از محل زندگي خود دور شود و به مناطق نيمه كويري و دور از دسترس انسان پناه ببرد. گورخر دشمن طبيعي ندارد اما براي تعقيب و شكار بي رويه به واسطه اعتقاد به خواص درماني استخوان و گوشتش ذدر معرض نابودي است. گوزن زرد ايراني نيز از پستانداران منحثرذ به فرد كشور است. تا بيش از 40 سال قبل تصور مني شد اين جانور براي هميشه از صحنه گيتي محو ده است. اما در سال 1334 در كنار رودخانه دز و كرخه 8 رأس از ان مشاهده شد. 2 رأس از اين جانور در سال 1337 به باغ وحش اُپل در آلمان منتقل شدند و 6 راس ديگر در سال 1342 به دشت ناز ساري در استان مازندران انتقال يافتند.

26 در نتيجه مراقبت هاي انجام شده تعداد گوزن ها افزايش يافت
در نتيجه مراقبت هاي انجام شده تعداد گوزن ها افزايش يافت. اما به دليل ان كه تمام گوزن هاي موجود از نسل 6 گوزن منتقل شده به دشت ناز نسل اين جانوران بايد تعدادي گوزن از مناطق طبيعي زنده گيري شود تا در كنار گوزن ها پرورش يافته به طرق غيرطبيعي به توليدمثل بپردازد. شاخ گوزن زرد در پايان هر سال از اوايل اسفند به بعد مي افتد و شاخ جديد بلافاصه رشد مي كند و در تابستان تكمي مي شود. هر يك از پستانداران در محدوده هاي طبيعي مشخصي زندگي مي كنند كه به آن نوع خاك، آب و هوا، ميزان بارندگي، ميزان نور، غذا و مناسبات بين آنهاست كه باعث ايجاد شرايطي مناسب براي زنذدگي اين جانورا مي شود. بعضي از پستاندارن رژيم غذايي خاصي دارند و فقط در زيستگاهي كه نوع غذا يافت مي شود زندگي مي كنند مثل سنجاب ايراني كه غذاي اصلي اش دانه بلوط است، در زيستگاهي كه ا زغذاهاي متنوع گياهيذو جانوري استفاده مي كند در اكثر زيستگاههاي كشور مشاهده مي شود. در ايران به علت وجود شرايط مختلف طبيعي، زيستگاههاي متنوعي براي زندگي گونه اي مختلف پستانداران وجود دارد كه هنوز تقسيم بندي و مرزبندي مشخصي در مورد آنها انجام گرفته اس. از آن جايي كه آگاهي از زيستگاه جانوران مي توانند كمك شاياني به شناسايي آنها كند با در نظر گرفتن مرزبندي انجام شده در مورد پوشش گياهي، زيستگاههاي مهم پستانداران ايران به هفت گروه شامل زيستگاه خزري، كوهستاني جنگل هاي بلوط زاگرس، بيشه زارها و جنگل هاي گرمسيري خوزستان، بياباني، استپي و بلوچي تقسيم شده اند.

27 وضعيت زيستي و حمايتي پستانداران: شير ايراني و ببر مازندراني بر اساس مطالعات متعدد انجام شده در دهه 1350 در ايران منقرض شده تلقي مي شوند. مشاهده ببر مازندارن را بايد به فراموشي سپرد چرا كه ديگر در كره زمين زيست نمي كند اما اين خوشحالي وجود دارد كه شير ايراني در جنگل هاي گير ر هندوستان يافت مي شود. پيش از انقلاب اسلامي تلاش هايي براي برگرداندند اين شير به زادگاه اصلي خود در خوزستان و فارس كه زماني پوشيده از جنگل و طعمه هاي فراوان اين جانور بود، انجام شد اما امروزه اين پروژه از خاطره ها محو شده است. غير از دو گونه منقرض شده فوق بسياري از پستاندارن ايران در ضعيت نامطلوب زيستي به سر مي برند. فهرست سرخ اتحاديه جهاني حفاظت 16 گونه پستاندار را اسيب پذير اعلام كرده است: يوزپلنگ آسيايي، پازن، گاو دريايي يا دوگونگ، خفاش سندي، گورخر، شنگ يا سگ آبي، سنجابك دم موشي، خفاش بكشتاين، خفاش انگشت دراز، خفاش حنايي، قوچ و ميش، فك دريايي خزر، خفاش نعل اسبي مديترانه ايؤ خفاش نعل اسبي كوچك، خفاش نعل اسبي مِِهِلي و خرس سياه. ب اساس اين طبقه بندي حشره خور شوش، گوزن زرد ايراني، سنجابك دم موشي ايراني، جرد زارودني و ول كرماني- سه گونه اخير از راسته جوندگان هستند و پلنگ ايراني در خطر انقارض تلقي مي شوند. گونه هاي در آستانه انقراض- علاوه بر يوز ايراني و خرس سياه بلوچتان كه در واقع زيرگونه هستند عبارت اند از: شير ايراني- همان طور كه گفته شد اكنون در هندوستان زيست مي كند- حفار ايراني (iucn,2000). بر اساس قواني ملي پستاندادران حمايت شده كه در واقع براي شكار آنها مجوز ويژه اخذ شود عبارت اند از: گوزن زرد ايراني، ببر، بر اساس عرف بين المللي بايد حداقل 50 سال از آخرين مشاهده جانوري كه گمان مي رود منقرض شده بگذرد به همين دليل ببر در قوانين داخلي به عنوان جانور حمايت شده ذكر شده است- يوزپلنگ، خرس سياه، گورخر، جبير آهو، شوكا، مرال، شاه روباه، سياه گوش، كاراكال، گربه شني، گربه پالاس، فك، دلفين، انواع نهنگ ها و انوع خفاش ها.

28 پرندگان ایران طبق اطلاعات موجود 514 گونه پرنده در ايران وجود دارد كه مي توان آ“نها را به ترتيب زير تقسيم بندي كرد: گونه پرنده در ايران زاد و ولد مي كنند گونه زمستان گذرند. - 5 گونه خارج از فصل جفت گيري به سواحل جنوبي مي آيند گونه به صورت اتفاقي ديده مي شوند. -13 گونه وضع نامشخصي دارند. 4 گونه از خارج وارد- و شايد به طور عمد- در طبيعت رها شده اند. در ميان 323 گونه بومي، 100 گونه كاملاً بومي اند، 86 گونه در بعضي قسمت هاي ايران بومي هستند ولي ممكن است در قسمت هاي ديگر كشور تابستان گذر يا مهاجر عبوري باشند، 78 گونه تابستان گذر و خيلي از آنها مهاجر عبوري هستند كه در زمستان ديده نمي شوند و 59 گونه در بعضي از قسمت هاي كشور تابستان گذر و در قسمت هاي ديگر زمستان گذرند (فيروز، 1378، ص 224). پرندگان ايران در، 19 راسته و 64 خانواده جاي گرفته اند. از ميان پرندگان بومي حدود 250 گونه در اصل متعلق به مناطق جغرافيايي ديگر ب.ده اند كه در آن نقاط تكامل يافته و سپس در قسمت هايي از ايران گسترش يافته اند كه شرايط محيطي با زيستگاه اصلي آنها مطابقت داشته است. نزديك به 50 گونه از پرندگاني كه در دشت ها و جنگل هاي نسبتاً خنك ناحيه خزر و آذربايجان يافت مي شوند و در واقع به مناطق جنگلي و استپ هاي مرط.ب اروپاي معتدل و اسيا تعلق دارند و اين قسم از شمال ايران حد جنوبي پراكندگي آنها را تشكيل مي دهد. از بين پرندگان، داركوب سبز، داركوب خال در بزرگ، ديوار خزك و اليكايي را مي توان نام برد.

29 در حدود 40 گونه ديگر كه در اصل وابسته به جنگل هاي پهن برگ اروپايي معتدله هستند به طور عمده در شمال و غرب ايران در جنگل هاي نواي البرز، آذربايجان و زاگرس ديده مي شوند. از آن جمله مي توان به كبوتر جنگلي، سار، چرخ ريسك سرآبي، سهره جنگلي اشاره كرد. نزديك به 30 گونه ديگر از پرندگان كه مربوط به بتوه زارهاي گرم منطقه مديترانه اند، در غرب ايران به جنگل هي تنك غرب منطقه زاگرس و دامنه هاي جنوبي البرز روي آورده اند كه شرايط محيطي مناسبي براي زندگي آنها داشته است. به عنوان مثال داركوب باغي، چرخ ريسك سياه، زرده پره رخ زرد از آن جمله اند (فرهنگ دره شوروي، 1377، ص 15). تعداد كمي از گونه هاي پرندگان كه متعلق به استپ هاي گرم تركستان و جنوب روسيه هستند فقط در استپي مشابه در شمال و شمال شرقي ايران يافت مي شوند مانند چكاوك طوقي و دزدپره سر سياه. همان طور كه پيش تر نيز ذكر شد، حدود 4/3 وسعت ايران را سرزمين هاي خشك و نيمه خشك تشكيل مي دهد. اين سرزمين ها شامل كورهاي بزرگ، شنزارهي وسيع و كوهستان هاي با پوشش گياهاي كم و پراكنده اند. پرندگاني كه در اين بخش از سرزمين ما به سر مي برند، بيابان دوست هستند و در سراسر پهنه وسيع كويري و بياباني آفريقا پراكندگي دارند. از بين اين پرندگان مي توان از دودك، هوبره، زاغ بور، كوكر خال دار، چكاوك هدهدي و سهره صورتي نام برد. زاغ بور كه به طور گسترده اي در كويرهاي مركزي و شرقي ايران ديده مي شود، پراكندگي محدود جهاني دارد و خارج از ايران تنها در حاشيه مرزهاي غربي پاكستان گزارش شده است. پرندگاني كه در ايران زاد و ولد ي كنند تنها 45 گونه به نواحي بسيار وسيع بياباني تعلق دارند چرا كه در نواحي خشك بياباني تعداد و تنوع گوننه هاي جانوري محدود است

30 . ارتفاعات البرز و تا اندازه اي شته كوه زاگرس منطقه زيست گونه هاي كوهستاني است كه زادبوم اصلي آنها سلسله كوه هاي جنوب اروپا- آسيا بوده اس. در حد 15 گونه مانند هما، زاغ نوك زرد و گنجشك برفي به گروه وسيعي از جانوران تعلق دارند كه از جنوب اروپا تا سلسه جبال هيماليا گسترش يافته اند. در حالي كه معدودي ديگر مانند داركوب سبز راره راه، سسك نقابدار صرفاً به جانوران هيماليا هستند كه غربي پراكندگي آنها تا ايران مي رسد. هم چنين چندگونه معدود نظير سهره مغولي كه سرزمين اصلي آنها استپ هاي سرد و فلات هاي مغولستان و تبت است فقط در ارتفاعات شمال شرقي ايران كه منتهي اليه پراكندگي آنهاست ديده مي شئد. در جنوب ايران پرندگاني يافت مي شوند كه اصل آفريقايي يا هندي دارند و حد شمالي پراكندگي آنها به دشت هاي ساحلي و دامنه هاي يك كوكوي خال دار كه فقط تا جنوب زاگرس گسترش دارند و ديگر حواصي زرد در حدود 20 گونه كه به جانوران آفريقا و هندوستان اختصاص دارند عموماً در طول كمربند باريكي در سراسر جنوب كشور زندگي مي كنند كه از ميان آنها اگرت ساحلي، باخورك كوچك، زنبور خور كوچ و سسك دم دراز را مي توان نام برد. نزديك 30 گونه ديگر اصولاً هندي هستند كه منتهي اليه شمال غربي منطقه پراكندگي آنها گوشه شرقي ايران را دبرمي گيرد. براي مثال مي توان به حواصل هندي، ال پشت سفيد، مينا و شهدخور اشاره كرد. سواحل جنوبي ايران كه از نظر جغرافيايي حد شمالي اقيانوس هند را تشكيل مي دهد، زيستگاخ مناسبي براي پرندگان دريايي ويژه اين درايي گرم را فراهم مي سازد كه نوك سرخ دريايي، پرستوي دريايي پشت دودي از آن جمله اند. بعضي از پرندگان مهاجر از منطقه قطبي توندرا، برخي از منطقه تايگا جنگل هاي پهن برگ اروپاي معتدل و غرب آسيا، گروهي از سيبري و بالخره تعدادي از استپ هاي ماوار خاورميانه به ايران مهاجر مي كنند. بسياري از آنها سراسر زمستان را در ايران بي مانند در حالي كه برخي تا آفريقا و هند پيش مي روند و زمستان را در آن نواحي سپري مي كنند (دره شوري، 1377، ص 16).

31 وضعيت زيستي و حمايتي پرندگان:
بر اساس تقسيم بندي اتحاديه جهاني حفاظت، سه گونه از پرندگان ايران وضعيت بحراني دارند: درناي سيبري، دال پشت سفيد و گيلان شاه خال دار. هم چنين يك گونه به نام اردك سرسفيد در معرض انقراض و 12 گونه نيز آسيب پذير تلقي شده اند، كه عبارت اند از: غاز پيشوني سفيد، عروش غاز، اردك مرمري، عقاب ماهي خوار پالاس، عقاب تالابي، عقاب شاهي، دليجه كوچك، خروس كولي دشتي، يلوه حنايي، ميش مرغ، فاخته خاوري و باكلان گلو سياه. اين طبقه بندي از منظر جهاني صورت گرفته است چنان كه ممكن است وضعيت تعدادي از گونه هاي موجود در ايران در شرايط بحراني باشد اما از آن جايي كه در سراسر جهان چنين وضعيتي ندارند نام آنها در فهرست سرخ اتحاديه جهاني حفاظت قرار نگرفته است. مانند هوبره كه در ايران جزو جانوران در معرض خطر هستند، اما از منظر جهاني نسل آن دچار هيچ گونه تهديدي نيست. از نظر حمايتي و قواني ملي تما پرندگان شكاري گوشت خوار حمايت شده هستند مانند: عقاب ها، كركس ها، قوش ها، بحري، بالابان، شاهين، باز، قرقي، طرلان، سارگپه، هما، ليل، جغدها، ساير پرندگان حمايت شده عبارت اند از: پليكان، درنا، پرستو، بلبل، سار صورتي، سسك، سينه سرخ، كبك دري، اردك مرمي و عروس غاز (سازمان حفاظت محيط زيست، 1379، ص 526).

32 خزندگان ایران خزندگان نيز مانند ماهي ها و دوزيستان نمي توانند گرماي مورد نياز خود را از درون بدن توليد كنند، بنابراين آن را به طور مستقيم از خورشيد و گاهي از محيط كسب مي كنند. اما تحول و تكامل، مشكل نفوذناپذيري پوست دوزيستان را كه نمي توانند به طور مستقيم در معرض آفتاب قرار گيرند، در مورد خزندگان حل كرده است. پوست خزندگان نفوذناپذير است به همين دليل در تما اقليم هاي ايران ديده مي شوند (فيروز، 1378، ص 129). خزندگاني كه تاكنون در ايران شناسايي شده اند متعلق به 5 راسته و 21 خانواده هستند كه 10 گونه لاك پشت، يك گونه تمساح، 112 گونه سوسمار، يك گونه كرم سوسمار، 72 گونه مار (مجموعاً 206 گونه ) هستند. از 10 گونه لاك پشت ايران، 5 گونه دريازي در جزاير و سواحل خليج فارس و درياي عمان اند: لاك پشت سرخ، سبز، عقابي، زيتوني ريدلي و لاك پشت چرمي. لاك پشت هاي درياي بزرگ جثه اند و در ميان آنها لاك پشت چرمي بزرگ تر از بقيه و بزرگ ترين لاك پشت جهان است. طول كاسه پشتي آن تا 2 متر و 70 سانتي متر، وزن 725 كيلوگرم گزارش ده است. پنج گونه ديگر شامل لاك پشت بوكه اي اروپايي، بركه اي خزري، مهميزدار و آسيايي و لاك پشت فراتي جثه بزرگي ندارند. دو گونه لاك پشت مهميزدار و آسيايي بيش تر خشك زي هستند و وابستگي چناني به آب ندارند. لاك پشت بركه اي اروپايي در يمن هاي كم ارتفاع مجاور درياي خزر تا آذربايجان شرقي، لاك پشت بركه اي خزري كه اكوسيستم هاي آبي استان هاي شمالي، غربي و جنوب غربي به علاوه فارس و لرستان، لاك پشت مهميزدار در مزارع و باغ هاي شرق كشور، لاك پشت آسيايي در علفزارها و جويبارهاي تپه ماهورها و كوهستان هاي مازندران، سمنان و سيستان و بلوچستان، و بالخره لاك پشت ها فراتي كه اطراف رودهاي كارون و جراحي در استان خوزستان ديده مي شوند (فيروز، 1378، ص ).

33 چنان كه پيش از اين اشاره شد، ايران داراي يك گونه كروكديل به نام تمساح تالابي است. اين جانور در جنوب شرقي بلوچستان زيست مي كند كه در واقع غربي ترين محل پراكنش، كروكديل در آسياست و زيرگونه اي از تمساح هاي سيلان به شمار مي رود. از آن جايي كه اين خانواده در پاكستان و هندوستان از جمعيت بسيار كمي برخوردار است و مجامع معتبر بين المللي آن در سطح جهاني نادر و در معرض خطر انقراض مي دانند، اهميت اين گونه بيش از پيش نمايان مي شود. اين تمساح ها در رودخانه باهوكلات و برخي شاخه هاي آن به ويژه در بركه هايي كه در امتداد اين رودخانه ها قرار دارد و آب عميق تر است به سر مي برند.اغلب شب ه به شكار مي پردازند و از ماهي، پرندگان و پستاندارن اطراف رودخانه تذيه ي كنند. اگرچه كروكديل گاهي تا 4 متر نيز رشد ي ند اما تمساح هاي سه مري نيز ب ندر ديده مي شوند. در شورع فصل بارندگي تمساح ماده هنگام شب در حاشيه شني رودخانه گودالي به عمق نيم مر حفر مي كند و در آن بيست تخم يا بيش تر مي ذارد و روي آن را با شن مي پوشاند. هر تخم حدود 5/6 سانتي تر طول و 4 سانتي متر عرض دارد پس از تخمگذاري كروكديل ماده بيش تر اوقات را براي حفاظت از تخم ها نزديك گودال سپري مي كند. پس از 50 روز نوزادان سر از تخم بيرون مي آورند (رياضي، 1371، ص 84). راسته سوسمارها در ايران با 8 خانواده در تمامي كشر پراكندگي دارند. بيش تر آنها روزگرد و خشك زي و تعدادي نيز شب گرد هستند. يكي از ويژگي هاي عجيب بيش تر وسمارها پديده خودبُري است. به اين ترتيب كه در مهره هاي دم اين جنور نقاط جدايي وجود دارد. در مواقع اضطراري جاور ب طور ارادي با انقابض عضله، قسمتي از دم خود را ناگهان جدا مي كند. قسمت جدا شد به علت ادامه فعليت دستگاه عصبي- عضلاني به جلو و عقب مي جهد در نتيجه حيوان مهاجم با دم كنده شده مشغول مي شود و سوسمار كوتاه شده فرار مي كند. رشد دم براي جبران قسمت قطع شده بلافاصله شروع مي شود ولي هيچ گاه به درازاي دم قبلي نمي رسد. دم جديد ديگر قابل جدا شدن نيست. چون اين قسمت به جاي مهره هاي از دست رفته با ميله ي غضروفي ثابت مي شود. گاهي مردم بدون هيچ دليلي مگر به واسطه بعضي خرافات سوسمارها را مي كشند و بعضي از شكارچي ها به كشتن بزمجه افتخار مي كنند. سموم دفع آفات نباتي و تخريب زيستگاههادو عامل بزرگ از بين رفتن بعضي از گونه هاي سوسمارها هستند. سوسمارها چون حضره خوارند و بيش رحشره هاي موذي و جانوارن ديگر مانند عقرب را شكار مي كنند،‌موجودات مفيدي، به ويژه در كشاورزي هستند. در ميان راسته سوسمارها دو خانواده سوسمارهاي خاردم و بزمجه ها به واسطه بزرگي جثه شان در ميان ساير سوسمارها به احي قابل تشخيص هستند. سوسمارهاي خاردم كه سه گونه از آن در ايران يافت مي شود دمي مضرس و پوشيده از خار به عنوان عاملي براي دفاع دارند كه مركز و جنوب و شرق كشور ديده مي شوند. اعراب گوشت اين سوسمار را غذايي لذيذ مي دانند و به همين دليل سوسمار خاردم را تقريباً منقرض كرده اند (فيروز، 1378، ص 174).

34 بزمجه بزرگ ترين سوسمار است و دو گونه از اين خانواده در ايران وجود دارد
بزمجه بزرگ ترين سوسمار است و دو گونه از اين خانواده در ايران وجود دارد. حيواناتي گوشت خوارند و به رغم نامشان هيچ ارتباطي با بز ندارند مگر با لشه آن چون گاهي لاشخور نيز هستند. دم دراز و نيرومند يكي از سلاح هاي حيوان به شمار مي رود كه قابليت خودبري ندارد. يكي از بزمجه هاي هندي فقط از هرمزگان و بلوچستان گزارش شده است و ديگري به نام بزمجه بياباني در نواحي خشك، بخش هاي ماسه اي و تپه ماهورهاي سنگلاخي زيست مي كند. راسته كرم سوسمارها شامل دو خانواده است كه هر كدام فقط يك گونه دارند. گونه كرم سوسمار جنوبي به خانواده نخست تعلق دارد. طول اين كرم سوسمار 15 تا 25 سانتي متر و رنگ آن معمولاً قهوه اي روشن يا قهوه اي مايل به خاكستري است كه د رنواحي ماسه اي خوزستان زيست مي كند و كرم سوسمار شمالي كه به خانواده دوم تعلق دارد و تاكنون در ايران كشف نشده ولي چون در شمال عراق و كردستان تركيه وجود دارد، گسترش آن در ايران نيز بعيد نيست (فيروز، 1378، ص 176). راسته مارها شامل 7 خانواده است و در مجموع 72 گونه يعني 63 گونه خشك زي و 9 گونه دريايي در آب هاي جنوب كشور را شامل مي شوند. به طور كلي مارهاي ايران به 3 گروه غيررسمي، نيمه سمي و سمي تقسيم مي شوند. مارهايي كه در بخش وسيعي از ايران يافت مي شوند از گونه هاي بيابان زي هستند. از ميان اين گونه هاي مي توان گرزه مار، مار جعفري، مار شاخدار، كفچه مار، يله مار، تير مار، طلحه مار، آلوسر، افعي پلنگي، كور مار، مار درفشي، شتر مار و كوتوله مار را نام برد. بايد اين نكته را مد نظر داشت كه در نواحي خشك و بياباني تعداد گونن ها خيلي مجدود است. در حقيقت تنها 5 گونه از مارهاي سمي و 14 گونه از مارهاي غيرسمي كه در ايران زاد و ولد مي كنند مختص نواحي گرم و خشك هستند. با وجود اين، ايران نسبت به مساحتش داراي زيستگاه مارهاي زياد و شايان توجهي است. اين تونع قابل مقايسه در گونه هاي مار به علت وضعيت خاص جغرافيايي ايران اس. شايد بتوان گفت كه مارهاي ايران در اصل به مناطق جغرافيايي ديگر تعلق داشته، در آن مناطق تكامل يافته اند و سپس قسمت هايي از ايران كه شرايط آن با زيستگاه اصلي آنها مطابقت بيش تري داشته كوچ كرده و گسترش يافته اند.

35 بنابراين 6 گونه از مارهاي سمي و 11 گونه مارهاي غيرسمي كه در ردشت ها و جنگل هاي نسبتاً خنك ناحيه خزر و آذربايجان يافت مي شوند در واقع مناطق وسيع جنگلي و استپ هاي مرطوب اروپاي معتدل و آسيا تعلق دارند كه اين قسمت از شمال ايرن حد جنوبي منطقه پراكندگي آنها را تشكيل مي دهد. د ربين اين مارها مي توان افعي قفقازي، افعي زنجاني، افعي البرزي، كبرا يا كفچه مار، تير مار، مار آبي، مار پلنگي، لوس مار، گرگ مار، مارسوجه و مار آتشي را نام برد. چهار گونه كه در اصل وابسته به جنگل هاي نواحي البرز، آذربايجان و زاگرس هستند عبارت اند از: افعي البرزي، زنجاني، قفقازي و طلحه مار (لطيفي،‌1379، ص 36). ده گونه كه مربوط به جانوران خاص بوته زارهاي گرم منطقه مديترانه هستند به غرب ايران و جنگل هاي تنك منطقه زاگرش و دامن جنوبي كوه هاي البرز روي آورده اند كه داراي شرايط محيطي مناسبي براي آنها بوده است. اين ده گونه عبارت اند از: مار شاخ دار، طلحه مار، مار جعفري، گرزه مار، افعي پلنگي، كور مار، قمچه مار، مار قيطاني، مار گورري كوتوله مار. در جنوب ايران گونه هايي يافت مي شوند كه اصل آفريقايي يا آسيايي دارند و حد شمالي پراكنش آنها به سوي ساحل درياي عمان و خليج فارس و هم چنين دامنه هاي جنوبي زاگرس كشيده مي شود. مار كبرا، كفچه مار، مار خال دار، شتر مار، مار جعفري، ير مار و كُك مار از اين جمله اند. سواحل جنوبي ايران كه از نظر جغرافيايي حدشمالي اقيانوس هند را تشكيل مي دهند، براي مارهاي دريايي، حعفري، شاخ دار، و تير مار زيستگاه مناسبي را به وجو آورده اند. مارهايي كه منحصر به ايران هستند عبارت اند از: افعي دماوندي، افعي تكابي، افعي آذربايجاني، افعي زنجاني، مار گورخري، مار كوتوله و مار خاكي (لطيفي، 1379، ص 39).

36 جالب آن كه بزرگترين مار خاورمیانه به نام كفچه مار در ايران نيز وجود دارد، هم چنين 6 گوه مار ر ايران يافت مي شوند كه همي از خانواده بوآ، و بوآي شني معروف هستند. صحرراها، بوته زارها و نوحي ماسه و شني زيستگاه اين مارها و حلقه بستن و انقباض ماهيچ هي شيوه شكار آنها است كه از جوندگان كوچك و سوسمارهاي تغذيه مي كنند. بوآ شب گرد و تخم زنده زاست. وضعيت زيستي و حمايتي خزندگان: بر اساس طبقه بندي اتحاديه جهاني حفاظت، جمعيت خزندگان در سه طبقه بحراني، در خطر انقراض و آسيب پذير قرار مي گيرند. به اين ترتيب لاك پشت عقابي در وضعيت بحراني است. ساير لاك پشت هاي دريايي را تا سال 1996 در خظر انقراض مي دانستند اما بر اساس فهرست سرخ سال 2000 تنها لاك پشت سبز در چنين وضعيتي قرار دارد. ساير خزندگاني كه در خطر انقراض هستند عبارت اند از: لاك پشت فراتي، افعي البرزي و افعي خال دار. در طبقه آسيب پذير نيز كروكوديل تالابي،‌لاك پشت مهميزدار و آسيايي و افعي دماوندي قرار گرفته اند (iucn,2000). از منظر قوانين ملي در بين تمام خزندگان ايران فقط لاك پشت هاي دريايي و تمساح حمايت شده تلقي مي شوند (سازمان حفاظت محيط زيست، 1379، ص 526). دوزيستان ایران دوزيستان كنوني مانند نخستين نسل هاي خود، درنده خو هستند و به تناسب اندازه شان تقريباً هر طعمه اي را كه بتوانند ببلعند، شكار مي كنند. غذي آنها از كرم، حشرات، حلزون و بي مهرگان ديگر است، ولي گونه هاي بزرگ تر مانند سوسمارهاي كوچك، پرنده و پستانداران ريز و دوزيستان ديگر نيز مي خورند. بسياري از اين جانوران به ويژه وزغ ها كه با اشتهاي سيري ناپذير از حشرات گونانگون تغذيه مي كنند، ياران مفيدي براي كشاورزي هستند، تا جايي كه در آمريكاي جنوبي، وزغ غول پيكر محافظ مشهور نيشكر است. دوزيستان از نظر تنوع و فراواني با ساير رده هاي جانوران قابل مقايسه نيستند و در جهان بيش از 3 راسته و 35 خانواده از آنها وجود ندارد. راسته بي پاها، سمندرها و قورباغه ها- وزغ ها. بدين ترتيب دوزيستان ايران از دو راسته تشكيل مي شوند كه 6 خانواده و 20 گونه را دربرمي گيرد. سمندرهاي كه دوزيستان دم دراز هستند ه دو خانواده تقسيم ميشوند:هينوبيده و سمندرها. درخانواده نخست دو گونه به نام سمندر ايراني و سمندر غارزي جاي مي گيرند. سمندر ايراني در آب هاي خنك كوهستاني جنگل هاي شمال و غرب با رنگ خاكستري توام با زرد و دُمي با لكه هاي قهوه اي يافت مي شود، سمندر غارزي تا به حال فقط در يك غار عميق در منطقه گرگان كشف شده رنگ آن مشابه سمندر ايراني است. پژوهش درباره اين دو گونه سمندر بسيار محدود است بنابراين اطلاعات چنداني از آنها در دست نيست. خانواده سمدرها 5 گونه است: سمندر كوهستاني آذربايجان، سمندر كوسهتاني لرستان، سمندر كوهستاني لرستان، سمندر آتشين و سمندر باله دار جنوبي كه متناسب با محل زيست آنان نام گذاري شده اند (فيروز، 1378، ص ).

37 راسته وزغ ها- قورباغه ها شامل 4 خانواده و 13 گونه است
راسته وزغ ها- قورباغه ها شامل 4 خانواده و 13 گونه است. وزغ ها با 7 گونه، بيش ترين عضو را در رده دوزيستان به خود اختصاص داده اند. اين گونه هاي عبارت اند از: وزغ معمولي اروپايي، وزغ كويري، وزغ خاوري، وزغ بلوچي، وزغ هندي، وزغ بي گوش معمولي و وزغ سبز. وزغ معمولي اروپايي در ايران فقط در ساحل درياي خزر در گيلان و مازندران ديده مي شود و به نسبت كميبا است. وزغ كويري تا به حال فقط در ايران و از يك نقطه در پارك ملي كوير گزارش شده است. عادي ترين وزغ كه بيش ترين پراكندگي را در ياران دارد، وزغ سبز است. اين گونه در شمال غربي و شمال، جنوب غربي كشور و در كرمان يافت مي شود. درارتفاعات شرق و جنوب شرقي كشور، وزغ خاوري پراكندگي دارد. نام وزغ بي گوش به اين دليل است كه پرده گوش آن در زير پوست پنهان است و بي گوش به نظر مي رسد. اين گونه از بلوچستان تا ارس و لرستان يافت مي شود. دو گونه ديگر يكي وزغ بلوچي است كه در نزديكي سواحل جنوب شرقي از مكران تا بخش هاي شمالي بلوچستان و ديگري وزغ هندي كه بسيار نادر است و در خراسان، سيستان و بلوچستان پراكدنگي دارد(فيروز، 1378، ص 125). خانواده قورباغه درختي فقط يك گونه به همين نام دارد. قورباغه درختي، كوچك ترين قورباغه ايراني است و در عين حال بلندترين صدا را دارد. پراكندگي آن شامل استان هاي مازندران، گيلان، آذربايجان شرقي و غربي، كردستان، لرستان، خوزستان و فارس است. در خانواده وزغ بيلپا نيز يك گونه به نام وزغ بيلپاي سوري در ايران زيست مي كند. طول آن 5-9 سانتي متر است و در آذربايجان و مناطق ساحلي در ياي خزر گسترش دارد و كمياب است (فيروز، 1378، ص 125). چهارگونه از خانواده قرباغه در ايران مشاهده شده اند: قفقازي، بلوچي، جنگلي و معمولي.

38 وضعيت زيستي و حمايتي دوزيستان: اتحاديه جهاني حفاظت دوگونه از دوزيستان ايران را در رده جانوران آسيب پذير قرار داده است. اين دو گونه سمندر ايراني و سمندر غارزي هستند (iucn,2000). بر اساس قوانين ملي اين دو گونه مورد حمايت قرار دارند كه يكي سمندر ايراني و ديگري قورباغه جنگلي است (سازمان حفاظت محيط زيست، 1379، ص 475). با توجه به اين عوامل تهديد اين جانوران مانند استفاده از سموم و كودهاي شيميايي رو به افزايش است، اقدامات حفاظتي بيش تر براي بقاي اين وجودات مفيد، ضروري به نظر مي رسد. مهره داران ماهي ها: در گذشته نه چندان دور، بسياري از آب هاي ايران محيط هاي مناسب و مطبوعي براي صيد محلي و ماهيگيري ورزشي بودند. ولي امروزه جمعيت اغلب ماهي ها بر اثر صيد بي رويه و حتي مخرب به شدت كاهش يافته است. از اين تأسف بارتر، دگرگوني اراضي مجاور رودخانه هاي و انحراف آب ها، و به ويژه ريختن زباله، پساب هاي صنعتي، كشاورزي و شهري كم تر گستره آبي را در كشور باقي گذاشته كه تبديل به فاضلاب نشده باشد. صيد بي رويه همراه با آلودگي هاي روزافرزون، ذخاير ماهيان درياي خزر را نيز به شدت كاهش داده كه اين امر به ويژه بر تاس ماهيان (ماهيان خاوياري) اثر منفي گذاشته است. پژوهش هاي دانشمندان روسي نشان مي دهد كه شرايط اكولوژيك نامناسبي كه در دريايي خزر به سبب آلودگي هاي مختلف به وجود آمده است وضع فيزيولوژيك تاس ماهيان را به طور چشمگير و خطرناكي تحت تأثير قرار داده است. از ديگر سو برخي سازمان ها بدون مطالعات همه جانبه در خصوص مسايل اكولوژيك از جمله بيماري هاي نهفته و تأثير ماهيان غيربومي بر گونه هاي ارزشمند بويم، گونه هاي مختلفي از ماهيان را وارد و تكثير كرده و در بيش تر آب هاي كشور رها كردند. از بين بردن آثار نامطلوب آن به زمان طولاني نياز دارد. ماهي هاي ايران براساس نوعي تقسيم بندي در 19 حوضه آبريز داخلي زيست مي كنند كه در واقع جغرافياي زيستي عبارت آنها را تشكيل مي دهد. اين 19 حوضه عبارت اند از: اروميه، خزر، تجن، كوير، درياچه نمك، اصفهان، كرمان، و نايين، بجستان، لوت، سيستان، ماشكل، مكران، جازموريان، سيرجان، كر، مهارلو، تنگه هرمز، خليج فارس و دجله. تصوير 6 حوضه هاي مذكور را به تفكيك نشان مي دهد (فيروز، 1378، ص 73). ماهي هاي شناسايي شده در كشور 16 راسته (شامل دهان گرد، كوسه ماهي، تاس ماهي، مار ماهي، سگ ماهي، خامه ماهي، كپورماهي، اسبله ماهي، اردك ماهي، آزاد ماهي، گاديد، كفال ماهي، شيشه ماهي، شكم استخواني، سين برانشي و سوف ماهي سانان) تشكيل شده است. اين تعداد 25 خانواده بومي و 4 خانواده وارد شده (غيربومي) را دربرمي گيرد كه در مجموع 174 گونه ماهي را شامل مي شود.

39 شايان توجه است ك خانواده كپور ماهيان در ميان 29 خانواده ماهي موجود در ايران با 80 گونه نه تنها داراي بيش ترين تعدد است بلكه شمار گونه هاي آن نيز درست چهار برابر دومين خانواده (گاو ماهيان از راتسه سوف ماهي سانان) است. در واقع حدود نيمي از گونه هاي ايران متعلق به خانواده كپور ماهيان است و تنها خانواده اي است كه گونه هاي مختلف آن در 19 آبريز كشور پراكندگي دارند. در ميان اين همه گونه بديهي است كه شكل ها، اندازه ها و محيط زيست آنها بسيار متفاوت باشد. نوعي از اين ماهي ها در آبي با دماي 38 درجه سانتي گراد زندگي مي كند و كپور برفي رد آب ها يخ، سياه كولي شمال حدود 100 گرم وزن دارد و ترنج رود كارون ممكن است به 100 كيلوگرم برسد ( فيروز، 1378). نكته قابل ذكر ديگر درباره خانواده آزاد ماهيان است. اين خانواده در ايران 5 جنس و 6 گونه را دربرمي گيرد ولي فقط يك گونه ماهي آزاد (و زيرگونه هاي ماهي آزاد و قزل آلاي خال قرمز) بومي آب هاي ايران است. گونه هاي ديگر را مقامات شوروي سابق و مقامات ايراني وارد و در درياي خزر يا رودهاي مختلف ايران ريخته اند. ماهي زيبا كه قلمرو آن بخش هاي شمالي درياي خزر بوده در سال هاي اخير به آب هاي ايران نيز وارد شده است. ترديدي نيست كه آزاد ماهيان هم به لحاظ خوراكي و هم ماهيگيري ورزشي در ايران و اصولاً در نيمكره شمالي، مشهورترين و محبوب ترين ماهي ها به شمار مي آيند. سال هاست كه ماهي آزاد شمال ايران (به ويژه به سبب تخريب رودها و محل هاي تخم ريزي آن) درخطر انقراض است و براي حفظ و بقاي ممتاز بايد با قاطعيت عمل كرد و برنامه تكثير آن دنبال شود. در گذشته ماهي هاي آزاد تا 150 سانتي متر طول و 50 كيلوگرم وزن گزارش مي شدند. ماهي هايي كه اكنون گه گاه به دست مي آيد به ندرت از 10 كيلوگرم تجاوز مي كند (فيرزو، 1378، ص ).

40 توصيف دو خانواده ديگر از ماهيان يكي كوسه ماهيان و ديگري تاس ماهيان ضروري به نظر مي رسد؛ زيرا كوسه ماهيان همواره ترس آدمي را موجب مي شوند و گونه هاي خانواده دوم علاوه بر ارزش هاي اكولوژيكي، ارزش اقتصادي فراواني دارند. ورودي كوسه ماهي به اروندرود، دجله ئ كارون چندين بار تا دهه 1340 بدون مشخص بودن گونه آن گزارش شد. بعدها معلوم شد كه گونه مورد بحث بُل است. اين كوسه چند بار در آب هاي شيرين به انسان حمله كرده، اما حمله آن به انسان در دريا تأييد نشده است. كوسه ها، ماهياني بسيار قديمي (از دوره دوم زمين شناسي) و فاقد كيسه هوا هستند. در نتيجه براي تثبيت خود در هر سطحي از آب، بايد همواره در حال شنا باشند. طول گونه كوسه اي كه از ايران در حوضه دجله گزارش شده به ندرت از 3 متر تجاوز مي كند، تغذيه اين كوسه از ماهيان است (فيروز، 1378، ص 75). از خانواده تاس ماهيام در ايران 5 گونه زيست مي كنند كه دربرگيرنده ماهيان خاويراي درياي خزر است و بي ترديد داراي بيش ترين شهرت بين المللي هستند. خاويار اسيوترا و بلوگا- به ويژه نوع طلايي آن- آوازه و بهايي بي همتا در دناي به دست آورده است. اكنون تقريباً باور كردني نيست كه زماني فراواني اين ماهيان در درياي خزر و درياي سياه چنان بود كه خاويرا يكي از خوراك هاي معمولي مردم و حتي فقرا به شمار مي رفت. اندازه تاس ماهيان معمولاً يك يا دو متر و وزن آنها 12 تا 25 كيلوگرم است. بلوگات موجودي غول پيكر و بزرگ ترين ماهي ايران است. اما كم تر كسي متوجه است كه بلوگا بزرگ ترين ماهي آب شيرين جهان نيز هست و وزن آن در گذشته به 1500 كيلوگرم و طولش به 5 تا 8 متر مي رسيد. تاس ماهيان موجود در ايران، همگي در حوضه درياي خزر زيسست مي كنند و عبارت اند از: تاس ماهي روس يا اسيواترا، شيپ، تاس ماهي ايران، ازون برون، بلوگا يا فيل ماهي (فيروز، 1378، ص 75). وضعيت زيستي و حمايتي ماهيان: متأسفانه در سال هاي اخير پژوهش جامعي درباره وضعيت زيستي ماهيان كشور انجام نشده تا بتوان وضع آنها را به طور دقيق ارزشيباي كرد. به عقيده فيروز( 1378، ص 75) 12 گونه ماهي شامل آزاد، سوف، كُلمه، سيم، زردك، سرخ باله، شيشه ماهي، ماهي شيپ، ماهي كورغا، سگ ماهي غارزي، كپور دندان دار گنو و كپور دندان دار زاگرس- كه گونه آخر انحصاري ايران هستند و به طور طبيعي در ساير نقاط جهان يافت نمي شوند- بيش از سايريت در معرض انقراض قرار دارند.

41 بر اساس فهرست سرخ اتحاديه جهاني حفاظت، 7 گونه از ماهيان ايران در شرايط نامطلوب زيستي قرار دارند. بر اساس اين فهرست، 5 گونه ماهي خاوياري (تاس ماهيان) همگي در معرض خطر انقراض و ماهي كورغار و سگ ماهي غارزي آسيب پذير هستند. (iucn,2000). از نظرقوانين ملي تنها دو گونه ماهي آزاد و ماهي كورغار حمايت شده تلقي مي شوند كه صيد آنها نيازمند اخذ مجوز ويژه است؛ در غير اين صورت فرد صياد متخلف محسوب مي شود (سازمان زيست محيط، 1379، ص 527) جانوران حشرات: با گذشت نزديك به شصت سال از نخستين مطالعات حشره شناسي در كشور هنوز اطعات جامعي درباره اينموجودات گردآوري و تدوين نشده است. گستردگي موضوع و دشواري هاي فراروي پژوهشگران اين علم سبب كندي راحل تكاملي آن شده است. در سال 1324 دو تن از حشره شناسان شوروي سابق به نام هاي الكساندروف و كي يريوخين در راستاي همكاري با وزارت كشاورزي، آزمايشاه حشره شناسي كوچكي تأسيس كردند و تعدادي از جوانان علاقه مند را براي همكاري برگزيدند. اين افراد در حد توان جمع آوري حشرات و تشخيص گونه ها را آغاز كردند. در سال پس از تأسيس مؤسسه بررسي آفات و بيماري هاي گياهاي مجموعه جمع آوري شده به اين مؤسسه انتقال يافت و در بخشي مستقل به نام بخش رده بندي حشرات تمركز شد. و اكنون حدود چهار ميليون نمونه از حشرات ايران در اين مجموعه نگهداري مي شود و 25 هزارگونه نيز شناخته و نامگذاري شده است (برومند، 1377، ص ب). پروانه هاي روزپرواز: پرانه هاي از چشم نوازترين مواهب طبيعت به شمار مي آيند و توجه انسان به اين حشرات زيبا سابقه اي بس طولاني دارد. ارزش علمي پروانه ها به عنوان راسته بزرگي از حشرات منجر به گردآوري دانش عظيمي درباره چگونگي زندگي ]آنها شده است. نمونه هايي فراواني از اين حشرات طي ساليان متمادي جمع آوري و دركلكسيون ها و موزه ها انبار شده اند و در انتظار مطالعه به سر مي برند (نظري، 1382، ص 3). پروانه هاي روزپرواز ايران شامل 8 خانواده و 433 گونه اند كه از اين گونه ها وجود 385 گونه مسلم شده است. 8 خانواده شناسايي شده پروانه هاي ايران عبارت اند از: چلچله پروانگان، زيبا پروانگان، آبي- مسي پروانگان، رنگين پروانگان، منقار پروانگان، شاه پروانگان، قهوه اي پروانگان، علفزار پروانگان. در بين اين 8 خانواده بيش ترين تعداد گونه ها متعلق به خانواده آبي- مسي پروانگان كه 140 گونه را شامل مي شود. رنگ روي بال هاي اين پروانه ها بيش تر آبي درخشان، بنفش، قهوه اي، سرخ و نارنجي است. اين پروانه ها در آفتاب فعال اند و حساسيت زيادي به تغييرات دمايي از خود نشان مي دهند.

42 دوزیستان گروهی از مهره داران هستند که بیش از ۳۰۰ میلیون سال است در این کره خاکی زیست می نمایند و تا به امروز ۶۳۰۰ گونه  از آنها توسط جانورشناسان توصیف شده اند. تحقیقات اخیر (Stuart et al. 2004) نشان داده که در حدود یک سوم (۳۴٪) این جانوران در معرض تهدید انقراض قرار گرفته اند. چنانکه ن کنون ۱۶۸ گونه منقرض شده و ۲۴۶۹ گونه دیگر یا به عبارتی  (۴۳٪) با کاهش جمعیت مواجه شده اند. بیشترین تنوع گونه ای این دسته از جانوران را می توان در مناطق حاره ای مشاهده نمود ئ در این میان کشور برزیل با ۸۱۱ گونه توصسف شده بیشترین گونه های این جانوران در جهان را به خود احتصاص داده است. جالب توجه است که ایالات متحده آمریکا با وسعتی تقریبا مشابه برزیل تنها ۲۹۲ گونه دوزیست دارد. اما چه عواملی موجب کاهش جمعیت دوزیستان می شوند؟   مهمترین عامل تخریب زیستگاه است که یکی از شایع ترین موارد در کاهش جمعیت بسیاری از گونه های جانور است. از دیگر عوامل مهم کاهش جمعیت دوزیستان شیوع نوعی بیماری قارچی موسوم به chytridiomycosis است که عامل آن یک پاتوژن قارچی به نام Batrachochytrium dendrobatidis این پاتوژن موجب نابودی صدها گونه در نقاط مختلف جهان شده که به عقیده برخی دانشمندان یکی از بدترین و یا به عبارتی وخیم ترین رکوردهای تاریخی نابودی تنوع ریستی در نوع خود به حساب می آید. سومین عامل مهم تغییرات آب و هوایی و گرمایش جهانی است که نه تنها روی این رده جانوران بلکه تمامی گونه های جانوری و گیاهی را به چالشی سخت برای حفظ بقا خود کشیده است. بعبارت دیگر می توان گفت عوامل  کاهش جمعیت و انقراض دوزیستان را می توان در موارد زیر خلاصه نمود. ۱) تخریب، تغییر و تکه تکه شدن زیستگاه تخریب یکی از شناخته شده ترین عوامل است بعنوان مثال می توان به تخریب جنگل ها، شهر سازی و سد سازی اشاره نمود. تغییر در اصل استفاده از یک زیستگاه است بعنوان مثال چراگاه ها یکی از شایع ترین موارد تغییر به شمار می روند در عکس زیر برکه ای را مشاهده می کنید که با دیواری سیمی به دوبخش تقسیم شده در نیمه ای که گاوها اجازه ورود داشته اند پوشش گیاهی از بین رفته و چهره زیستگاه کاملا دگرگون شده است و در نیمه دیگر چهره کاملا متفاوتی از پوشش گیاهی را می توان مشاهده نمود که زیستگاهی مناسب را برای دوزیستان ایجاد نموده است.

43

44  عکس: سایت http://amphibiaweb.org
و شایع ترین مثال تکه تکه شدن زیستگاه جاده ها می باشند که در بسیاری از آنها می توان اجساد بسیاری از گونه های دوزیستان و همچنین خزندگان، پستانداران و پرندگان را مشاهده نمود. ۲) گونه های معرفی شده  این گونه ها که بطور عمدی یا غیر عمد به محیط جدیدی معرفی می شوند معمولا به دو شکل بر گونه های بومی تاثیر می گذارند یا خود از آنها تغذیه می کنند و یا با گونه بومی رقابت کرده و موجب کاهش و حتی نابودی آن می شوند گونه Rana catesbeiana  و Bufo marinus دو گونه معروف هستند که به بسیاری از نقاط جهان معرفی شده و مشکلاتی را ایجاد نموده اند. گونه اول بیشتر برای پرورش و استفاده بعنوان غذا و گونه دوم برای کنترل جمعیت حشرات به برخی نقاط از جمله استرالیا معرفی شده بود.

45 ۷)بیماری ها که به موارد مهم آن در ابتدا بحث اشاره شد. ۸)ناهنجاری ها
) استثمار در بسیاری از نقاط دنیا دوزیستان بعنوان غذا، حیوان خانگی، تحقیقات پزشکی، تحقیقات و آموزش و طعمه ماهیان استفاده می شوند. یکی از بیشترین مطارف غذایی دوزیستان گوشت پای آنها است که در بسیاری از کشورهای آسیایی مقدار قابل توجهی از آن هر ساله تولید و مصرف می شود. ۴) تغییرات آب و هوایی تغییرات آب و هوایی مانند گرمایش جهانی تاثیر بسزایی بر کاهش جمعیت و انقراض بسیاری از گونه ها دارد چنانکه این تغییرات بر رفتار تولید مثلی، تولید مثل موفق، باروری بالا، ایمنی در برابر بیماریها بخصوص بیماری های قارچی و باکتریایی و افزایش حساسیت دوزیستان در برابر آلاینده های شیمیایی تاثیر می گذارد. ۵) اشعه UV-B     UV-B یکی از انواع اشعه های یو وی است که در ده های اخیر سطح در اتمسفر افزایش یافته و بطور مستقیم با کاهش رشد، کاهش و غیر فعال کردن سیستم ایمنی و همچنین در کنار الاینده های شیمیایی موجب مرگ و کاهش جمعیت این گروه از جانوران شده است. ۶) آلاینده های شیمیایی (آفت کش ها، فلزات سنگین، نیتروژن های حاصل از کود های کشاورزی و …)  انواع گوناگون آلاینده ها بر میزان رشد، باروری، رشد غیر طبیعی و نا هنجاری، ضعف در سیستم ایمنی و یا حتی ایجاد افراد دو جنسی گردد. ۷)بیماری ها که به موارد مهم آن در ابتدا بحث اشاره شد. ۸)ناهنجاری ها  افزایش تغییر شکل ها که بعبارت بهتر می توان آنها را ناهنجاری نامید در جمعیت های طبیعی یکی از عوامل مهم کاهش افراد جمعیت است که در سال های اخیر نیز افزایش چشم گیری داشته است و بعنوان یکی از مسائل مهم محیط زیستط اخیر بشمار می آید.

46 ۹) در آخر هم می توان گفت مجموع عوامل یاد شده با یکدیگر می تواند تاثیر بیشتری را بر کاهش و یا حتی نابودی جمعیت دوزیستان اعمال نماید. در پایان باید گفت زنگ خطر یک انقراض گسترده در یکی از قدمی ترین گروه های جانوری هم اکنون آغاز شده و انسان نیز با بی توجهی خود عاملی مهم در افزایش سرعت این انقراض است. باید گفت با از بین رفتن دوزیستان با سرعت کنونی یکی از مهمترین کنترل کننده های جمعیت بی مهرگان بخصوص حشرات با چالشی جدی روبرو شده و انسان نیز با برهم زدن این تعادل مطمئنا سود نخواهد برد!

47 ۹) در آخر هم می توان گفت مجموع عوامل یاد شده با یکدیگر می تواند تاثیر بیشتری را بر کاهش و یا حتی نابودی جمعیت دوزیستان اعمال نماید. در پایان باید گفت زنگ خطر یک انقراض گسترده در یکی از قدمی ترین گروه های جانوری هم اکنون آغاز شده و انسان نیز با بی توجهی خود عاملی مهم در افزایش سرعت این انقراض است. باید گفت با از بین رفتن دوزیستان با سرعت کنونی یکی از مهمترین کنترل کننده های جمعیت بی مهرگان بخصوص حشرات با چالشی جدی روبرو شده و انسان نیز با برهم زدن این تعادل مطمئنا سود نخواهد برد! اما در پایان می توان گفت با کمک روش های زادآوری در اسارت، معرفی مجدد گونه به زیستگاه اصلی و حذف گونه های غیر بومی از زیستگاه از راهکار های است که در حفظ و افزایش افراد جمعیت یک گونه می تواند موثر باشد البته باید گفت مهمترین راه حل در کنار تمامی این راه حل ها کاهش تخریب محیط زیست و حفظ زیستگاه اصلی است. تمساح پوزه کوتاه ایرانی (گاندو)

48 خزندگان از جمله جانوران ارزشمندي هستند كه نقش مهمي را در تعادل چرخه طبيعت به عهده دارند. از ميان حدود 200 گونه خزنده كه در كشورمان شناسايي شده گونه كروكوديل از ارزش خاصي برخوردار است. راسته كروكوديل‌سانان (Crocodylia) در ايران تنها داراي يك خانواده به نام كروكوديليا (Crocodyliae) و يك گونه تمساح پوزه كوتاه ايراني يا تمساح تالابي (Crocodyluc Palustris) مي‌باشد. اهميت اين گونه منحصر به فرد از آن جهت است كه تنها زيستگاه آن محدود به منطقه جنوب شرقي بلوچستان مي‌شود و چون اهالي محل نام «گاندو» را براي اين حيوان برگزيده‌اند، سازمان حفاظت محيط زيست جهت حراست و مراقبت از زيستگاه‌هاي طبيعي آن، مناطق فوق را تحت عنوان «منطقه حفاظت شده گاندو» تحت مديريت خود دارد. وسعت اين منطقه بر اساس جديدترين اطلاعات ماهواره‌اي بالغ بر 465 هكتار بوده و داراي رودخانه‌هاي مهمي همچون سرباز، باهوكلات و كلاجو مي‌باشد. در اين روخانه‌ها بركه‌هايي وجود دارد كه هر كدام توسط يك يا چند تمساح اشغال شده و با توجه به موقعيت آن، اسم خاصي دارد. معروف‌ترين بركه‌هاي موجود در منطقه عبارت‌اند از: بركه فيروزآباد، بركه آزادي، بركه درگس، بركه كهير برز، بركه هوت كت، بركه شير‌گواز، بركه باهو كلات، بركه پير سهراب، بركه زير سد پيشين، بركه جنگل، بركه پلنگي و ... و درياچه سد پيشين. بسياري از گودال‌هاي آب كه اهالي روستايي به نام «هوتك» مي‌گويند. در خلال سال‌هاي 77 تا 83 به دليل بحران‌هاي خشك‌سالي، خشك شد و منجر به مرگ و مير تعدادي از اين جانوران ارزشمند گرديد به طوري كه مامورين محيط زيست مجبور به زنده‌گيري و انتقال تعدادي از آنها به مكان‌هاي مناسب شدند. بر اساس سرشماري كه در سال 82 انجام گرديد. تعداد كروكوديل‌هاي ايراني را نزديك به 300 عدد تخمين زده‌اند كه پر تراكم‌ترين بخش، منطقه پيشين و جكي‌گور بوده كه در درياچه سد پيشين نزديك به 100 عدد مشاهده شده است. به هر حال آنچه كه داراي اهميت مي‌باشد آن است كه اتحاديه بين‌المللي حفاظت از طبيعت و منابع طبيعي اين گونه را به لحاظ ارزش و تعداد نادرشان در آخرين طبقه‌بندي خود در سال 2005 جزو گونه‌هاي آسيب‌پذير اعلام نموده است. البته اين گونه به جز در جنوب شرقي ايران در كشورهاي نپال، پاكستان، هندوستان، بنگلادش، سريلانكا و احتمالاً بخش‌هايي از چين نيز وجود دارد كه بيشترين تعداد آن از شبه قاره هند گزارش شده است. (شكل 1).

49 زيستگاه طبيعي در نواحي رودخانه‌اي به ويژه در بركه‌هايي كه آب آن عميق‌تر باشد. تا كنون شواهدي مبني بر زيست كروكوديل ايران در آب‌هاي شور به دست نيامده است. تغذيه اغلب شب‌ها به شكار مي‌پردازد و شب‌ها در اطراف رودخانه به منظور تهيه غذا جستجو مي‌كند، از ماهي‌ها، پرندگان و پستانداران اطراف رودخانه تغذيه مي‌كند. البته گه‌گاهي به دام‌ها، سگ‌هاي گله و حتي انسان نيز گريزي مي‌زند. چند سال پيش كشته شدن يك كودك 6 ساله توسط تمساح در ايران گزارش شده است و بر خلاف جثه‌اش به غذاي زيادي احتياج ندارد، شايد در روز به 500 گرم گوشت نيز قناعت مي‌نمايد. شكار را بعد از گرفتن به طور كامل با آرواره‌هاي قوي مي‌فشارد و سپس آن را كاملاً به داخل آب مي‌برد يا اين كه آن را در جوار رودخانه يا بركه مخفي مي‌كند. جفت‌گيري و زاد و ولد تمساح ايراني معمولاً بين 5 تا 10 سالگي بالغ مي‌شود، اما تعداد محدودي از آنها به سن بلوغ مي‌رسند. پرندگان شغال‌ها، روباه‌ها بزرگ‌ترين آفات بچه‌هاي تمساح هستند. در شروع فصل بارندگي تمساح ماده هنگام شب در حاشيه شني رودخانه گودالي به عمق تقريبي نيم متر حفر مي‌نمايد و در آن 20 تا 60 تخم مي‌گذارد و روي آن را با شن مي‌پوشاند. هر تخم در حدود 5/6 سانتيمتر طول و 4 سانتيمتر عرض دارد. تمساح اين حفره را معمولاً هم سطح بالاترين ميزان قابل پيش‌بيني آب رودخانه حفر مي‌كند. پس از تخم‌گذاري، كروكوديل ماده اغلب اوقات خود را براي حفاظت از تخم‌ها در اطراف اين حفره مي‌گذارند. پس از حدود 60 روز كه زمان از تخم بيرون آمدن نوزادان است، مادر براي اين كه احتمالاً شن‌هاي روي تخم‌ها براي آنها سخت و سنگين نباشد به كمك آنها مي‌شتابد. لازم به توضيح است كه اين گونه تنها خزنده ايراني است كه تا اين اندازه از نوزادان خود مراقبت به عمل مي‌آورد.

50 ظاهر كلي توله با طولي برابر 20 تا 25 سانتيمتر به دنيا مي‌آيد
ظاهر كلي توله با طولي برابر 20 تا 25 سانتيمتر به دنيا مي‌آيد. آنها به رنگ زيتوني و با نوارهاي تيره بر روي دمشان و نقاط تيره رنگ در طول دو طرف بدنشان ديده مي‌شوند. در حين رشد به تدريج اين علائم محو مي‌گردد. كروكوديل‌هاي مسن‌تر به رنگ قهوه‌اي روشن با علائم تيره پراكنده‌اي بر بدنشان هستند. در آرواره بالا 19 دندان و در آرواره پايين 15 دندان دارند (در مجموع 68 عدد مي‌باشد). چهارمين دندان آرواره پايين بزرگ‌تر از باقي است، كه در يك حفره در بالاي فك جاي مي‌گيرد. ساختمان دندان گاندو براي جويدن مناسب نيست، اما شيره گوارشي آنها اسيد فراوان دارد كه مي‌تواند در عرض چند دقيقه هر چيزي را آب نمايد. سوراخ چشم او مانند گربه بيضي شكل است و عمودي كه نشان‌دهنده سازش او با طبيعت يك روكش بي‌رنگ (پلك سوم) جهت زير آب، و مجهز به دانه‌هي نورافشان جهت شكار در شب. در سوراخ بيني ماهيچه‌اي وجود دارد كه آن را در زير آب محافظت مي‌نمايد. گوش او به صورت شكاف باريك در عقب چشم واقع شده و پوسته‌اي متحرك جهت محافظت از آن در زير آب دارد. در قسمت پشت او 4 يا 6 رديف صفحه استخواني قرار دارد كه در هر رديف بين 16 تا 18 استخوان صفحه غضروفي و محكمي را ايجاد نموده‌اند و همچون زرهي (پشت او را از شانه تا كمر) مي‌پوشانند. قسمت زيرينه تمساح، پوشيده از فلس‌هاي غضروفي ريز هستند. در حدود نيمي از كل بدن كروكوديل را دم قوي اين حيوان تشكيل مي‌دهد. دم مانند سكان كشتي پهن و انتهاي آن را صفحات دندانه‌دار استخواني فرا گرفته است (33 قطعه) همچنين زاييده‌اي نيز در جلوي آن قرار دارد كه به جلو بردن او در آب كمك مي‌كند. دست و پا بسيار كوتاه است. 5 انگشت در هر دست و 4 انگشت در هر پا كه با پرده نازكي نيز پوشيده شده است. تمساح پوزه كوتاه ايراني از نظر اندازه و قد يك تمساح با جثه متوسط است. اين كروكوديل مي‌تواند با طول 4 متر نيز رشد كند اما در محل، تمساح‌هاي 3 متري نيز ندرتاً ممكن است ديده شوند. بزرگ‌ترين گاندو كه تا كنون مشاهده شده حدود 6/3 متر بوده است و در منطقه‌اي به نام كافه يوسف در نزديكي گرم بيت ديده شده.

51

52 ايران سرزميني است پهناور، با آب و هواي گوناگون و طبيعتي پربار،‌كه هنوز گوشه و كناره‌هاي آن ناشناخته باقي مانده است. جنوب شرقي‌ترين ناحيه ايران، حد فاصل بين ايرانشهر و چابهار، در اين منطقه درجه حرارت در فصل تابستان به 45 درجه سانتيگراد مي‌رسد. باهوكلات، منطقه‌اي كه طبيعت بكر و زيباي آن تقريبا ناشناخته باقي مانده است، اغلب بارندگي‌ها به صورت مقطعي و سيل آساست. به همين سبب در سراسر رودخانه‌ها باهوكلات، بركه‌هايي ايجاد مي‌شود كه بستر مناسبي، پر از زيست‌گونه‌هاي مختلف جانوري، از جمله پستانداران، دوزيستان و خزندگان مي‌باشد. به سراغ يكي از جذابترين و مخوفترين جانوران اين منطقه مي‌رويم. كروكديل پوزه كوتاه باتلاق‌هاي با نام انگليسي مگر (Mager) و نام علمي كروكديليوس پاستريس كه در اصطلاح بوميان منطقه گاندو ناميده مي‌شود. گاندو كوروكديلي است كه با جثه‌اي متوسط و بزرگ، با پوزه پهن و كوتاه اين جانور داراي قدرت سازش پذيري بسيار بالا بوده و دامنه وسيعي از بركه‌هاي آب شيرين رودخانه‌هاي سرباز، باجو و باهوكلات، از جمله زيستگاه‌هاي اين جانور به شمار مي‌رود. حداكثر طول آن به 4 متر مي‌رسد كه نيمي از طول متعلق به دم اين جانور مي‌باشد. دم در قاعده بسيار تنومند و سترگ‌ و درانتها فشرده و باريك است و اين شكل خاص آنها را به شناگراني ماهر و كارآمد تبديل كرده است. مجموع دندان‌ها به 66 تا 68 عدد بالغ مي‌گردد، كه دو دندان تك پائين بزرگتر بوده و هنگام بسته شدن دهان از سوراخ‌هاي تك بالا بيرون مي‌آيد. ساختمان دندان‌ها به شكلي است كه در زير هر دندان يك دندان كوچك ديگر قرار دارد و در صورت شكستن دندان بالايي جايگزين آن مي‌شود. شكل ظاهري آرواره‌ها به نحوي است كه جانور قادر به جويدن غذا نمي‌باشد و شكارهاي كوچك را بلعيده و شكارهاي بزرگ را تكه تكه مي‌كند پاهاي جلويي معمولا ضعيف و پاهاي عقبي قدرتمند و در اصل براي حركت بر روي خشكي به كار گرفته مي‌شود. پاها هنگام شنا در امتداد بدن جمع مي‌شود و دخالت چنداني در شنا ندارد. چشم در اين گونه عمودي و بيضوي شكل مي‌باشد كه نوعي تطابق براي فعاليت‌هاي شبانه جانور به حساب مي‌آيد. هنگام شنا پلك سوم كه همانند پرده‌اي شفاف كه مانع از ديد جانور نمي‌شود سطح چشم را در داخل آب مي‌پوشاند و از آن حفاظت مي‌كند.

53 موقعيت و نحوه قرار گرفتن چشم‌ها و همچنين سوراخ‌هاي بيني و گوش‌ها روي سر طوري است كه حتي وقتي تمام بدن زير آب قرار مي‌گيرد كوروكديل مي‌تواند هر سه اعضاي بويايي، شنوايي و بينايي را خارج از آب نگهدارد. بدون اينكه ساير بخشهاي بدن قابل رويت باشد. نوع تغذيه گاندو، بستگي به منابع غذايي قابل دسترس دارد. غذا و شكار مورد نظر، همراه با رشد كوروكديل تغيير مي‌كند. انواع بزرگتر از تنوع غذايي بيشتري برخوردار هستند. با خنك‌تر شدن و تاريك شدن هوا اين جانور از آب بيرون آمده و مشغول گشت و گذار در منطقه براي يافتن غذا مي‌شود. راه‌پيمايي در بستر بركه يا رودخانه از رفتارهاي روزمره اين جانور درنده مي‌باشد كه به نظر مي‌رسد اين امر فعاليتي در جهت يافتن غذا باشد. در منطقه باهوكلات شكار سگ‌هاي ولگرد و احشام اهالي و روستاييان اطراف بركه توسط گاندو بسيار معمول بوده و اين امر مهمترين موردي است كه اهالي محل نسبت به آن معترض مي‌باشند. در منطقه حفاظت شده گاندو به ندرت حمله‌اي از سوي گاندو به روستاييان ديده شده است كه قابل اغماض مي‌باشد. در كل وجود گاندو در بركه‌ها تهديدي براي اهالي و بوميان ساكن منطقه نمي‌باشد. بوميان منطقه به لحاظ اعتقادات خاصي كه دارند از آسيب رساندن به كروكديل‌ها خودداري مي‌كنند. ولي در عين حال از بركه‌ها جهت آبياري باغ و زمين‌هاي كشاورزي استفاده مي‌كنند،‌كه اين امر موجب پايين آمدن آب بركه‌ها و خشك شدن آنها و در نهايت، تخريب زيستگا‌هاي گاندو مي‌شود به ناچار اين جانور، مجبور به ترك محل زيست خود و مهاجرت به منطقه‌اي ديگر مي‌شود. اين جانور با استفاده از حس بويايي قوي خود مي‌تواند مسير بركه بعدي خود را از فاصله‌اي چند كيلومتري تشخيص دهد. در اين ميان برخي از آنان به ناچار به چاله آبهايي پناه مي‌برند كه بيرون آمدن از آن غير ممكن است. حالت شناگري در روي آب حالتي است كه معمولا به چشم مي‌خورد و جانور در حالي كه كل سطح بالاي بدن آن تا انتهاي دم در بيرون از آب است اقدام به شنا در روي آب در طول و عرض بركه يا رودخانه مي‌كند. در ساعات نامناسب روز، خواه گرماي زياد و يا باد وقت خنكي هوا گاندو معمولا در داخل آب بوده و بدين ترتيب از شرايط غيردلخواه رهايي مي‌يابد. در همه گونه‌ها، لقاح داخلي بوده و تخم‌گذار هستند و حس توليدمثل از اواخر اسفندماه شروع شده و تا اواخر تيرماه ادامه مي‌يابد. گاندو همانند بسياري از خويشاوندان خود بسيار كند به نظر مي‌رسد ولي هنگام شنا و شكار بسيار سريع و چالاك عمل مي‌كن. كروكديل‌ها همگي گوشتخوار بوده و هر نوع جانداري را كه قادر باشد مي‌خورند. آنها همچنين به پرندگان و پستانداران كه وارد زيستگاه‌ آنها مي‌شوند، عكس‌العمل نشان مي‌دهند. گاندو در آخرين طبقه‌بندي صورت گرفته جز گونه‌هاي آسيب‌پذير لحاظ گرديده است. عوامل تهديد‌كننده جهاني اين گونه، شكار بيش از حد و غيرقانوني و تخريب زيستگاه‌ها مي‌باشد. در اين ميان تخريب زيستگاه به دليل خشكسالي مهمترين و تاثيرگذارترين عامل خطر انقراض محسوب مي‌شود. اين امر باعث سخت‌تر شدن شرايط زندگي كوروكديل‌ها و از بين رفتن منابع غذايي و پناهگاه‌ها شده است. اگر اين بي‌توجهي همچنان ادامه يابد، ديري نمي‌پايد كه در آينده‌اي نه چندان دور از گاندو جز نام آن باقي نماند.

54 برگزاری نمایشگاه خزندگان و دوزیستان/ بی توجهی به نمایشگاههای علوم پایه
خرم آباد - خبرگزاری مهر: راه اندازی نمایشگاه تخصصی خزندگان و دوزیستان در استان لرستان و در شهر نورآباد به همت تنها مرکز تحقیقات اکولوژی و خزنده - دوزیست شناسی خاورمیانه فرصت جالبی برای بازدید از یک نمایشگاه منحصر به فرد و جالب بود. به گزارش خبرنگار مهر در خرم آباد، شاید بازدید از نمایشگاهی که در آن تنها به عکس خزندگان و دوزیستان برخورد می کنیم و مجالی برای دیدن برخی از جانوران در شیشه های در بسته است کمی برایمان نچسب باشد ولی این نمایشگاه نیز محلی برای دیدن بخشی از خلقت بی نظیر خداوند است. اولین نمایشگاه تخصصی خزندگان و دوزیستان که شاید در نوع خود با وجود فضای محدود اولین اقدام در این حوزه در کشور می باشد می تواند دیدگاه ما را نسبت به علوم پایه به ویژه زیست جانوری تا حدودی تغییر دهد و این خود دستاورد کمی نیست. اینجا پر از عکس مارهای مختلف، قورباغه ها، تمساح و سوسمار و سمندر و ...است که متاسفانه به جز قشر دانشگاهی و برخی مسئولان از این نمایشگاه استقبال چندانی از سوی مردم صورت نگرفت که این امر را می توان نشات گرفته از احساس غیرواقعی که در این زمینه از سوی مردم وجود دارد، دانست.

55 ایران با دارا بودن گونه های منحصر به فرد از خزندگان و دوزیستان یکی از مراکز مهم در این حوزه محسوب می شود و شاید بد نیست با دیدار از اینگونه نمایشگاههای تخصصی با برخی داشته هایمان در زمینه زیست جانوری آشنایی بیشتری پیدا کنیم. وجود نمایشگاههای متعدد در این زمینه در کشورهای مختلف دنیا و حتی موزه های منحصر برای دوزیستان و خزندگان شاید چیزی است که در کشور ما کمتر به آن توجه شده است و شاید عدم اقبال و علاقمندی مردم از اینگونه نمایشگاهها را باید در این امر جستجو کرد. به هر حال بازدید از اولین نمایشگاه خزنده و دوزیست شناسی هر چند موجب تاسفمان از محدودیت فضای در نظر گرفته شده برای این امر و بی توجهی مسئولان در این حوزه شد ولی تجربه ای بود که واقعا ارزش پرداختن داشت. ارائه عکسهای خزندگان 15 استان کشور/حضور خزندگان 4 کشور خارجی در نمایشگاه! مسئول مرکز تحقیقات اکولوژی و خزنده-دوزیست شناسی در این زمینه به خبرنگار مهر در خرم آباد گفت: در این نمایشگاه تصاویری از خزندگان و دوزیستان 15 استان کشور و 4 کشور خارجی به نمایش گذاشته شده است. فرهنگ ترکی با بیان اینکه این نمایشگاه نمایشی از نتایج تحقیقات "مرکز تحقیقات اکولوژی و خزنده - دوزیست شناسی" است، یادآور شد: نمایشگاه یاد شده دارای پنج قسمت تصاویر، موزه، نمونه های زنده، مقالات و تجهیزات است.

56 نمایی از نمایشگاه تخصصی خزندگان و دوزیستان
وی با اشاره به اینکه در این نمایشگاه تصاویر بسیار زیادی از طبیعت ایران و گونه های مختلف جانوری خزنده و دوزیست که در حال زیست می باشند ارائه شده است، افزود: در بخش موزه که شامل دو قسمت خارجی و داخلی می باشد نیز نمونه هایی از گونه های خزنده گان و دوزیستان فلات ایران به ویژه 15 استان کشور و نمونه هایی از خزندگان و دوزیستان 4 کشور خارجی ترکیه، عراق، افغانستان و پاکستان نمایش داده شده است. مسئول مرکز تحقیقات اکولوژی و خزنده - دوزیست شناسی با بیان اینکه در بخش مقالات برخی از نتایج تحقیقات که در سطوح جهانی به چاپ رسیده اند را به نمایش گذاشته شده است، ادامه داد: همچنین در بخش نمونه های زنده نیز تعدادی از گونه های خزنده و دوزیست به صورت زنده در نمایشگاه قرار داده شده است. ترکی با اشاره به نمایش تجهیزات مورد استفاده در بررسیهای تحقیقاتی این حوزه، عنوان کرد: متاسفانه این بخش به دلیل حمایت نشدن از طرف هیچ سازمان دولتی و یا خصوصی ضعیف می باشد. وی با انتقاد از عدم همکاری دستگاهها برای برگزاری این نمایشگاه، گفت: روند برگزاری اینگونه نمایشگاهها در کشورهای دنیا با نمایشگاه دایر شده در لرستان به طور کامل متفاوت است که این امر نیازمند توجه جدی محیط زیست است. مهمترین نمایشگاه تخصصی دوزیستان کشور/نمایش 500 قطعه عکس خزندگان دنیا وی این نمایشگاه را مهمترین نمایشگاه تخصصی خزندگان و دوزیستان کشور نامید که تا کنون برای عموم به نمایش گذاشته شده است و بیان داشت: در این نمایشگاه بیش از 80 گونه خزنده و دوزیست فلات ایران در یک نمایشگاه ارائه شده است که این یکی از ویژگیهای منحصر به فرد نمایشگاه است.

57 نمونه عکسهای نمایش داده شده در نمایشگاه
ترکی با اشاره به نمایش نیمی از مارهای ایران در این نمایشگاه، خاطر نشان کرد: ارائه بیش از 500 قطعه تصاویر از خزندگان و دوزیستان فلات ایران به همراه زیستگاه های آنان و ارائه نمونه هایی از گونه های منحصر به فرد فلات ایران از جمله ویژگیهای کم نظیر در این نمایشگاه است.

58 انتقاد از عدم توجه به برگزاری نمایشگاههای تخصصی در حوزه علوم پایه
مسئول مرکز تحقیقات اکولوژی و خزنده-دوزیست شناسی با تشریح اهداف برپایی این نمایشگاه، یادآور شد: نمایش تنوع زیستی خزندگان و دوزیستان فلات ایران، ارائه نمونه هایی از گونه های خارج از ایران و نمایش تصاویری زیبا و دیدنی و بکر از نقاط مختلف کشور از جمله اهداف این نمایشگاه است. ترکی ایجاد انگیزه در بین جوانان، دانش پژوهان، دانشجویان و دیگر اقشار وابسته و یا غیر وابسته به زیست شناسی را از دیگر اهداف برگزاری این نمایشگاه خواند، ادامه داد: یکی از مهم ترین اهداف دایر کردن این نمایشگاه تحریک ادارات و سازمان های دولتی برای برپایی نمایشگاه هایی در زمینه های تخصصی که کمتر مورد توجه قرار می گیرد می باشد. انتقاد از عدم توجه به برگزاری نمایشگاههای تخصصی در حوزه علوم پایه مسئول مرکز تحقیقات اکولوژی و خزنده-دوزیست شناسی با بیان اینکه متاسفانه در کشور ما کمتر به حوزه نمایشگاههای تخصصی در زمینه علوم پایه پرداخته می شود، افزود: اگر هم در این زمینه قرار به برگزاری نمایشگاه باشد این امر تنها منحصر به محیط های دانشگاهی است و برای بازدید عموم تقریبا چنین کاری انجام نشده است ترکی با اشاره به برخی نمایشگاههای که در برخی موارد برای نمایش مارهای سمی برگزار می شود، گفت: اینگونه نمایشگاهها بسیار غیر علمی است در صورتیکه اگر متولیان در این زمینه سرمایه گذاری کنند می توان این کار را به صورت کاملا علمی انجام داد. وی نقش نخبگان و صاحب نظران این حوزه را کلیدی می داند و معتقد است که باید برای برگزاری نمایشگاههای تخصصی دانشمندان و فعالان عرصه علوم طبیعی و پایه وارد عرصه شوند و سازمانها به ویژه محیط زیست نقش حمایت کننده را داشته باشد. .

59 نمونه عکسهای نمایش داده شده در نمایشگاه
ترکی با تاکید بر اینکه برگزاری اینگونه نمایشگاههای در کشور های مختلف دنیا حالت سیستمیک و کاملا برنامه ریزی شده دارد، عنوان کرد: در بسیاری از کشورهای دنیا کل طرح ها و پروژه ها و گونه های اندمیک در قالب موزه به مردم ارائه می شود. خلا موزه دوزیستان و خزندگان/مطرح شدن مرکز تحقیقات ایران در دنیا مسئول مرکز تحقیقات اکولوژی و خزنده-دوزیست شناسی با اشاره به خلا موجود در زمینه موزه دوزیستان و خزندگان در کشور، عنوان کرد: به اعتقاد من دوزیستان و خزندگان ایرانی این قابلیت را دارند که به صورت مجزا برای راه اندازی موزه برای آنها اقدام شود. نمونه عکسهای نمایش داده شده در نمایشگاه

60 ترکی با انتقاد از اینکه در حال حاضر مراکز تخصصی برای استفاده متخصصان در حوزه خزندگان و دوزیستان خیلی محدود است، عنوان کرد: این در حالی است که در سالهای اخیر برخی گونه های منحصر به فرد در این حوزه توسط متخصصان ایرانی کشف شده که مختص به ایران است. وی با انتقاد از عدم حمایت های دولتی در این حوزه، افزود: تمامی دستاورد های مرکز تحقیقات اکولوژی و خزنده-دوزیست شناسی که برخی از آنها در این نمایشگاه ارائه شده است بدون حمایت دولت انجام شده است. مسئول تنها مرکز تحقیقات اکولوژی و خزنده- دوزیست شناسی خاورمیانه از همکاری اداره ارشاد شهرستان دلفان برای برگزاری این نمایشگاه قدردانی کرد و گفت: تنها افتخار این مرکز این است که بدون حمایت هیچ سازمان دولتی و یا خصوصی توانسته است خود را در سطح جهانی مطرح کند و به جایگاهی دست یابد که دانشگاه های خارج از کشور نمونه های جانوری خود را برای مطالعات به این مرکز می فرستند. ترکی ادامه داد: آنچه در این زمینه قابل تامل است این است که بسیاری از اساتید "داخلی" برای رسیدن به نتیجه تحقیق خود نمونه های جانوری را به خارج از کشور می فرستند در حالیکه ما در این مرکز به توانایی دست یافته ایم که محققان کشورهای خارجی دستاورهای علمی خود را برای ارائه در سطح جهانی برای این مرکز ارسال می کنند. به هر حال شاید بازدید از این نمایشگاه جالب و منحصر به فرد تجربه نخستین در این حوزه بود ولی استمرار برگزاری این نمایشگاهها می تواند زمینه ساز آشنایی بیشتر مردم با محیط زیست به ویژه گونه های منحصر به فرد ایرانی باشد.

61 وال ها، دلفین ها، و شیرهای دریایی اعضای مهمی از جانوران دریایی و متعلق به گروه بزرگی از حیوانات موسوم به پستانداران هستند؛ همین گونه اند سمورها و سگ های آبی که در زیستگاه های خود در آب های شیرین به سر می برند. تنوع عظیمی از انواع مختلف پستانداران، زیر زمین، روی زمین، بالای درختان و دیگر نقاط زندگی می کنند. پستانداران شب پروازحتی عرصه آسمان ها را نیز در بر گرفته اند. در تمام این گونه ها، پستانداران تنوع خیره کننده ای از روش های تغذیه از خود نشان می دهند: برخی تنها گیاه می خورند و شماری از بی مهره گان کوچک تغذیه می کنند. برخی، دیگر مهره داران همچون پستانداران را کشته، می خورند در حالیکه برخی تقریبا" همه چیز می خورند. برای فهم بیشتر، ابتدا لازم است بدانیم که یک پستاندار چیست، ساختار بدنی آن چگونه است، اندام های آن چگونه عمل می کند و چگونه رفتار می کند. نهنگ کوهان دار / Humpback Whale / Megaptera novaeangliae

62 کایوت / Coyote / Canis latrans
واژه پستاندار مفوم مهمی را بیان می کند و از همین روی، حیوانات این رده، از دیگر حیوانات متمایز می شوند. کلمه پستاندار mammal از کلمه لاتین mamma به معنای " پستان " مشتق شده است. هر پستاندار ماده، غدد ویژه ای دارد که از آنها شیر می تراود. به استثنای برخی گونه های پستانداران اولیه، همه پستانداران، زنده زا viviparous هستند؛ یعنی نوزاد خود را زنده به دنیا می آورند. آنگاه نوزادان تا زمانی که به رشد کافی برسند و خود غذا به دست آورند، از شیر مادر تغذیه می کنند. کایوت / Coyote / Canis latrans

63 یوزپلنگ / Cheetah / Acinonyx jubatus
از دیگر مشخصه های پستانداران، مغز آنهاست که از تکامل بالایی برخوردار است؛ به ویژه بخش مخ پیشین cerebrum که کنترل کننده حافظه و یادگیری است. مغز پستانداران این توانایی را دارد که نوزادان، تجربه بزرگترها را فراگیرند. از آنجا که نوزاد برای تغذیه به مادر وابسته است، زمانی هم صرف یادگیری این کار می شود. همین ویژگی به نوبه خود، پدید آورنده مرتبه ای از سازگاری رفتاری است که در دیگر گروه های جانوری سابقه ندارد. یوزپلنگ / Cheetah / Acinonyx jubatus

64 هنگامی که می گوییم پستانداران موجوداتی خون گرم هستند، به این معنا نیست که دمای بدن همواره از دمای محیط گرم تر است؛ در واقع در مناطق گرمسیر حتی عکس این امر صادق است. حیوانات خون گرم، دستگاهی برای تنظیم دمای داخل بدنشان دارند که به گونه ای فیزیولوژیک، دما را ثابت نگه می دارد. این ثابت نگه داشته شدن دما برای عملکرد بدن در شرایط اقلیمی گوناگون، مطلوب است. این فرایند مستلزم میزان بالایی از سوخت و ساز در بدن آنهاست و بسیاری از خصوصیات پستانداران به حفظ آن بستگی دارد. غذا برای تبدیل شدن به انرژی، باید با اکسیژن درآمیزد یا اکسید شود. بر خلاف حیوانات خون سرد که دمای بدنشان بسته به دمای محیط است، پستانداران برای گرم کردن خود، باید حرارت زیادی تولید کنند و از این رو، نیاز به اکسیژن فراوانی دارند. پستانداران برخلاف دیگر گروه های جانوری، مجهز به شش هایی قوی هستند و برای تنفس، از عضله ای موسوم به دیافراگم برخوردارند که حجم زیادی از هوا را به درون بدن می مکد و دی اکسید کربن زاید را خارج می کند. خفاش بال زرد / Yellow-winged bat / Lavia frons

65 جاگوار / Jaguar / Panthera onca

66 کینکاجو / kinkajou / Potos flavus
دستگاه گردش خون پستانداران نیز کارایی بالایی دارد. گلبول های قرمز پستانداران در مقایسه با دیگر حیوانات – به استثنای پرندگان – می تواند اکسیژن بیشتری را جابجا کند. قلب پستانداران دستگاه پیچیده ای است که مانع از درآمیختن خون های اکسیژن دار با خون های بدون اکسیژن می شود؛ از این رو دستگاه گردش خون شان دو سویه است. کینکاجو / kinkajou / Potos flavus

67 پستانداران برای حفظ انرژی گرمایی از چند ویژگی برخوردارند
پستانداران برای حفظ انرژی گرمایی از چند ویژگی برخوردارند. بسیاری از آنها دارای مو هستند که با نگه داشتن هوا کار عایق بندی را انجام می دهد. اما پستانداران آبزی، مانند دلفین ها و وال ها، در عوض لایه ضخیمی از چربی در اطراف بدن دارند. مو همچنین در بدن پستانداران نقش دفاعی و لامسه ای ایفا می کند. موی خارپشت ها به تیغ تبدیل می شود و موی گورکن ها گاهی به دندانه های استخوانی یا فلس تبدیل می شود. خارپشت پوزه کوتاه / Short-beaked Echidna / Tachyglossus aculeatus بیشتر پستانداران برای حفاظت در برابر گرمای زیاد، نفس نفس می زنند و این کار را عمدتا" با خارج کردن گرمای زیاد از طریق شش ها انجام می دهند. برخی از پستانداران گرما را با تعرق دفع می کنند.

68 گرگ خاکستری / Gray Wolf / Canis lupus
سیستم استخوان بندی پستانداران بیش از دویست استخوان دارد ه نسبت به سیستم استخوان بندی دیگر مهره داران، تکامل یافته تر است. مثلا" آرواره زیرین پستانداران مستقیما" به جمجمه متصل است، حال آنکه آرواره زیرین دیگر مهره داران از طریق استخوان جداگانه ای به جمجمه متصل است. از دیگر خصوصیات قابل توجه استخوان بندی جمجمه، وجود فضای گسترده خیشومی است که با استخوان های چین خورده و در هم پیچیده، مجال گسترده ای را برای تشخیص انواع بوها فراهم آورده است. تقریبا" تمام پستانداران دارای هفت مهره Vertebra در گردنشان هستند. گرگ خاکستری / Gray Wolf / Canis lupus

69 کرگدن سوماترایی / Sumatran Rhinoceros / Dicerorhinus sumatrensis
استخوان بندی پستانداران از لحاظ کارکرد به استخوان بندی محوری Axial و استخوان بندی پیوستی Appendicular تقسیم می شود. استخوان بندی محوری شامل محفظه مغز، ستون فقرات و دنده هاست و کار آن در مرحله اول، محافظت از دستگاه اعصاب مرکزی است. استخوان بندی پیوستی شامل اندام ها و چندین کمر بندgirdles است. شکل رشد استخوانی پستانداران از دیگر عوامل متمایز کننده آنهاست. استخوان های بلند پستانداران هم از وسط و هم از دو سو رشد می کند. در مهره داران فرو تر، رشد استخوانی تنها از وسط استخوان صورت می گیرد. پلنگ ابری / Clouded Leopard / Neofelis nebulosa

70 همه پستانداران از طریق آمیزش جنسی، تولید مثل می کنند و تخمک ماده به روش داخلی، بارور می شود. پس از باروری نوبت رشد جنین است که بر این اساس پستانداران به سه دسته تقسیم می شوند: پستانداران تخم گذار اولیه که جزء زیر رده پروتوتریا Prototheria هستند، نشان از تبار خزندگان خود دارند. پلاتی پوس و اکیدنا ( یا مورچه خوار تیغ دار ) تنها گونه هایی هستند که باقی مانده اند. مانند خزندگان تخم می گذارند و برخلاف پستانداران، زنده زا نیستند. نوزاد پس از آنکه سر از تخم درآور، از روزنه های سطح سینه مادر که اثری از پستان در آن نیست، شیر می مکد. مورچه خوار فلس دار غول پیکر / Giant Pangolin / Manis gigantea مورچه خوار فلس دار غول پیکر / Giant Pangolin / Manis gigantea

71 در زیر رده تریا Theria ، پستانداران کیسه دار، نوزادان زنده اما نارس خود را درون کیسه حمل می کنند. این جاست که نوزادان باید پس از تولد، چند ماه را درون آن و متصل به نوک پستان مادر سپری کنند. آنها نیز مثل جنین از ماده ای که به دور تخم شکل می گیرد، تغذیه می کنند. از آنجا که جنین نمی تواند مدت زیادی دوام بیاورد، نوزاد کیسه داران پس از دوره کوتاه بارداری که حدودا" 6 هفته است، متولد می شود. پس از تولد نزدیک به شش ماه درون کیسه می ماند و از شیر مادر تغذیه می کند. برخی از کیسه داران عبارتند از: کانگورو، والابی ، وام بت، کوالا، شیطان تاسمانی، اپاسم و جز اینها... . پاسم دم برسی معمولی / Common Brushtail Possum / Trichosurus vulpecula جنین برخی از کیسه داران و جنین تمام پستانداران عالی تر که زیر رده یوتریا Eutheria هستند، از بدن مادر و با اندامی که آن را به دیواره رحم متصل می کند، یعنی جفت placenta ، تغذیه می کند. شاید بزرگترین وجه امتیاز پستانداران حقیقی بر انواع اولیه آن، همین نوع مراقبت از نوزادان است. جنین در حالی که با یک صافی ویژه مرتبط است، در شکم مادر مراحل رشد را پشت سر می گذارد. از طریق همین صافی است که خون مادر و غذا به جنین می رسد. برخی از نوزادان جنینی، از چنان رشد و تکاملی برخوردارند که تقریبا" به محض تولد می توانند شروع به دویدن کنند. بچه گوزن، گوساله، کره اسب و بچه خرگوش صحرایی نمونه هایی از این دست هستند. پستانداران جنینی، از موش حشره خوار کوچک گرفته تا وال غول پیکر، حوزه وسیعی از جانوران را تشکیل می دهند. هم اکنون نزدیک به 4000 گونه مختلف از پستانداران شامل حدودا" 20 راسته و 120 خانواده بر زمین زندگی می کنند.

72

73 مراد از كلون سازى به وجود آوردن موجوداتى است كه از نظر ژنتيكى مشابه يكديگرند. از دو طريق ايجاد چنين نمونه اى امكان پذير است: تقسيم جنينى يا انتقال هسته سلولى. در تقسيم جنينى، جنين در مراحل اوليه رشد خود به دو يا بيش از دو قسمت تقسيم شده و هر قسمت تبديل به يك موجود مستقل مى شود. هر تكه از جنين قابليت آن را دارد كه به يك بلاستوسيست و از آن طريق به يك جنين كامل تبديل شود. از همين طريق است كه دوقلوهاى تك تخمى به وجود مى آيند كه از نظر ژنتيكى با يكديگر تفاوتى ندارند. كلون سازى از طريق تقسيم جنين در حيواناتى نظير گوسفند، موش و ميمون صورت گرفته است. از همين شيوه در انسان تا قبل از مرحله اتصال جنين به ديواره رحم استفاده شده است. اخيراً انجمن پزشكى توليدمثل آمريكا اعلام كرده است كه كلون سازى انسان از طريق تقسيم جنينى يك روش پزشكى است كه مى بايست تحت كنترل اخلاقى قرار گيرد چرا كه تعداد بلاستوسيست هاى قابل لانه گزينى در برخى از شيوه هاى درمان نابارورى از اين طريق افزايش مى يابد. در هر حال بايد در نظر داشت تعداد دفعاتى كه مى توان يك جنين را تقسيم كرد محدود است. علاوه بر اين در اين شيوه، موجود كلون شده فقط يك توده سلولى است و هيچ شباهتى به موجود بالغ زنده ندارد. در شيوه دوم كلون كردن يا انتقال سلولى از اين محدوديت ها خبرى نيست. انتقال هسته سلولى (يا دقيق تر انتقال هسته سلول هاى غيرزايا(جسمى) به طور نظرى شيوه ساده اى است. محتويات هسته يك تخمك خارج شده و محتويات هسته يك سلول سوماتيك (سلول بدنى يا غيرجنسى) به جاى آن وارد مى شود حاصل اين تعويض ايجاد يك زيگوت يا سلول تخم است كه مى تواند تبديل به يك موجود كامل شود. چنين زيگوت بازسازى شده اى قابليت آن را دارد كه از طريق تقسيم سلولى به يك بلاستوسيست تبديل شده و پس از آن در ديواره رحم لانه گزينى كند. اگر انسانى از اين طريق به وجود آيد دقيقاً شبيه به انسانى خواهد بود كه صاحب سلول هاى سوماتيك بوده است. دو شيوه اساساً متفاوت كلون سازى انسانى وجود دارد: كلون سازى توليد مثلى و كلون سازى درمانى. به وجود آوردن يك نوزاد شبيه به موجود ديگرى كه وجود دارد موضوع مجادلات اخلاقى و حقوقى متعددى است. با وجود اين برخى از پزشكان اين شيوه را به عنوان آخرين ابزار براى زوج هايى توصيه مى كنند كه به هيچ وسيله ديگر نمى توانند صاحب نوزاد شوند. هدف از كلون سازى درمانى ايجاد سلول هاى بنيادى است كه مشابه سلول هاى بنيادى خود بيمار است. اين سلول هاى بنيادى مى توانند بعداً جانشين سلول هاى سوماتيكى شده تا بيمارى هاى منجر به تخريب سلولى را معالجه كنند. اعتراضات متعدد علمى و اخلاقى بر هر دو شيوه كلون سازى وجود دارد كه موضوع اين نوشته است. علاوه بر اين اعتراضات اخلاقى و مذهبى ديگرى در مورد كلون سازى وجود دارد كه از حوصله اين مقاله خارج است. كلون سازى چيست؟

74 كلون سازى توليد مثلى نخستين مهره دار كلون شده (از طريق انتقال هسته سلولى) يك دوزيست بوده است. موفقيت هاى اوليه در سال ۱۹۵۲ صورت گرفت و بعدها معلوم شد كه مواد منتقل شده به هسته تخم پس از تقسيم سلولى منتهى به، به وجود آمدن يك موجود كامل مى شود. در دهه هاى ۷۰ و ۸۰ ميلادى انتقال مواد هسته سلولى در پستانداران آغاز و در سال ۱۹۹۶ منجر به كلون سازى اولين پستاندار شد. در سال ۱۹۹۷ مجله نيچر خبر به دنيا آمدن «دالى» اولين گوسفند كلون شده را منتشر كرد و بلافاصله مباحثه جهانى مربوط به كلون سازى انسانى آغاز شد. تاكنون تجربه بر روى گوسفند، گاو، موش، گربه و خوك به طور موفقيت آميز صورت گرفته است. تجارب صورت گرفته بر روى اين پستانداران نشان مى دهد كه نهايتاً انجام اين كار در مورد انسان نيز عملى است. در هر حال غالب دانشمندانى كه كلون سازى پستانداران را تجربه كرده اند در پرتو مشكلات مربوط به تكوين تخم كلون شده و همچنين ساير مشكلات مرفولوژيك و فيزيولوژيك با انجام چنين اقدامى در مورد انسان مخالفند. اولين مشكلى كه در مورد كلون كردن وجود دارد كارايى بسيار پايين اين روش است. نوعاً براى هر كلون سازى موفقيت آميز از مرحله انتقال هسته سلول تا وضع حمل به ۱۰۰ سلول تخم نياز است به عبارت ديگر مى بايست ۱۰۰ بار سلول تخم را تخليه و هسته سلول سوماتيك را به آن تزريق كرده و ساير مراحل را طى كرد تا بتوان يك بار موفق بود. بنابراين كارايى اين روش تنها يك درصد است. در ميان پستانداران مختلف كارايى كلون سازى در بهترين شكل خود از سه درصد بيشتر نيست چنانچه كلون كردن انسانى نيز داراى اين معضل باشد مى بايست سلول هاى تخم فراوانى براى اين منظور در نظر گرفت. در هر حال بايد در نظر داشت كه در ساير شيوه هاى IVF (لقاح در لوله آزمايش) نيز تعداد قابل توجهى سلول تخم مورد نياز است و از آنجا كه در هر بار عمل جراحى نمى توان بيش از ۱۰ الى ۱۵ تخمك را از تخمدان جدا كرد ممكن است بيمار چندين بار مورد عمل جراحى قرار گيرد.

75 . بنابراين اگر ما بپذيريم كه شيوه هاى IVF براى حاملگى مورد قبولند بحث ناكارآمد بودن كلون سازى انسان چندان اعتبارى نخواهد داشت. دومين مشكل علمى كه در فرآيند كلون سازى انسان وجود دارد فراوانى نقص عضوهاى تكوينى است كه در ساير پستانداران مشاهده شده است. اخيراً در كنفرانس آكادمى ملى علوم آمريكا تعميم اطلاعات به دست آمده از كلون سازى پستانداران به انسان مورد بحث قرار گرفته است. دانشمندانى كه در اين كنفرانس با كلون سازى انسان مخالفت ورزيدند مدعى بودند كه قريب به ۳۰۰ درصد پستاندارانى كه از طريق كلون سازى به دنيا آمده اند داراى نقص عضو بوده اند. غالب اين نقص عضوها از گروه نشانگان نوزادان درشت (LOS) هستند. اين دانشمندان معتقدند كه ممكن است انسان كلون شده نيز دچار عوارضى شود. اين سندرم مشتمل بر مجموعه عوارضى است كه عموماً شامل بزرگ شدن اعضاى بدن و همچنين مشكلات تنفسى و گردش خون است. به زعم برخى ديگر از دانشمندان هر يك از ۳۰ هزار ژن انسانى ممكن است در فرآيند كلون سازى دچار اين مشكلات شده و عوارض سندرم نوزادان درشت را موجب شود. از طرف ديگر آن دسته از دانشمندانى كه موافق كلون سازى انسان هستند معتقدند كه بسيارى از نقص عضو هاى مشاهده شده در پستانداران كلون شده ناشى از شرايط نامناسب كشت بافت است. همين گروه از دانشمندان برآنند كه طى ۲۳ سال تجربه IVF و ساير تكنيك هاى توليدمثلى شرايط كشت بافت بهبود قابل توجهى يافته است. اين گروه از دانشمندان نشان داده اند كه وقوع نقص عضو LOS در پستانداران همبستگى قدرتمندى با حضور نوعى ژن (RI2GF) دارد كه در انسان و ساير انسانريخت ها وجود ندارد. شواهد تجربى به دست آمده از تجارب IVF در انسان و ساير پستانداران مويد اين نظريه است. علاوه بر اين در رزوس كلون شده تاكنون هيچ گونه نقص عضوى مشاهده نشده است. شواهد به دست آمده نشان مى دهد كه احتمالاً انسان و ساير انسانريخت ها در مقايسه با ساير پستانداران شانس براى مبتلا شدن به نشانگان LOS خواهند داشت. نسبت وقوع نقص عضو در موش هاى كلون شده ۱۲ درصد و در بزها ۳۸درصد است.

76 بنابراين بسيارى از دانشمندان معتقدند كه شانس نقص عضو در پستانداران به طور عموم ۳۰ درصد است. اگر بپذيريم كه وقوع اين نواقص با تظاهرات ژنى در ارتباط است كه در انسان وجود ندارد بنابراين مى بايست شانس وقوع نقص عضو در انسان هاى كلون شده بسيار كمتر از ۳۰ درصد باشد. احتمال وقوع نقص عضو در افرادى كه به طور معمول توليدمثل مى كنند ۳ درصد است. اين نسبت در افرادى كه سن شان از ۴۰ سال مى گذرد به طور معنى دارى بيشتر مى شود. واضح است كه بسيارى از اين افراد اين مخاطره را مى پذيرند و در سنين بالا اقدام به بچه دار شدن مى كنند. اگر كلون سازى انسان تنها به دليل آنكه شانس بيشترى براى ايجاد نقص عضو در نوزادان را به وجود مى آورد غيرقانونى اعلام شود در آن صورت ممكن است برخى ديگر از تكنيك هاى رايج IVF نيز غيرقانونى اعلام شوند. هرگونه قانونگذارى در اين زمينه مى بايست با دقت فراوانى طراحى شود تا امكان استفاده درمانى از اين شيوه را در انسان از ميان نبرد. • درمان با كلون سازى كلون سازى درمانى عبارت است از به وجود آمدن بلاستوسيست بيمارى كه داراى عارضه تخريب سلولى است. اين بلاستوسيست كه اساساً يك توده سلولى است مى تواند كشت داده شده و تبديل به سلول هاى بنيادى شود. يك سلول بنيادى سلولى است كه مى تواند به طور دائم رشد كرده و به انواع متفاوتى از سلول ها انشقاق برخى از اين سلول ها و مواد حاصله از آنها مى توانند استخراج شده و به بيمارانى كه دچار ضايعه تخريب سلولى هستند تزريق شوند. فايده چنين تكنيكى آن است كه به لحاظ مشابهت سلول هاى تزريق شده سيستم ايمنى بيمار هيچ گونه مقاومتى نسبت به آنها ايجاد نمى كند. بيمارى هايى كه مى توانند از اين طريق مورد معالجه قرار گيرند عبارتند از بيمارى هاى قلبى، ديابت، پاركينسون و بسيارى ديگر از بيمارى هايى كه موجب تخريب سلولى مى شوند. يابد.

77 مخالفت اصلى كه با اين شيوه از مداوا صورت مى گيرد از اين واقعيت ناشى مى شود كه اين شيوه متضمن به وجود آوردن يك جنين انسان و سپس از بين بردن آن براى به دست آوردن سلول هاى بنيادى است. اين مخالفين معتقدند كه گزينه هاى ديگرى براى به دست آوردن سلول هاى بنيادى وجود دارد كه متضمن از بين بردن جنين نيست. مجادلات علمى پيرامون كلون سازى انسان بر حول محور حقوق يك فرد نازا يا يك زوج كه خواهان بچه دار شدن بدون دخالت دولت هستند، دور مى زند. در اين ميان دولت يا سيستم هاى قانون گذار از حقوق كودكى دفاعى مى كنند كه ممكن است با مخاطره قابل توجه نقص عضو ناشى از اقدامات مربوط به كلون سازى روبه رو شوند واضح است آنچه مخاطره قابل توجه اطلاق مى شود مفهوم دقيق علمى ندارد. افرادى كه ممكن است والدين بالقوه اى باشند تحت شرايط مختلف ادراك متفاوتى از مخاطره توليدمثل خواهند داشت. درك يك زوج چهل سال به بالا از مخاطره به دنيا آوردن يك نوزاد ناقص الخلقه از ادراك يك زوج ۲۰ ساله متفاوت است. اگر ثابت شود كه مخاطره داشتن نوزاد ناقص الخلقه پس از كلون سازى كمتر از ۳ درصد است در آن بخش بزرگى از مخالفت هاى علمى با اين روش متوقف خواهد شد ولى بدون شك مخالفت هايى كه جنبه هاى مذهبى و اخلاقى دارند همچنان باقى خواهند ماند. يك راه حل قاطع براى از ميان بردن ترديد علمى در مورد اين تكنيك اين خواهد بود كه آزمايشات جامعى در زمينه كلون سازى انسانريخت ها صورت گيرد. بدون شك در حال حاضر شواهد علمى لازم براى تائيد و رد اين تكنيك در دست نيست. مجادله علمى درباره كلون سازى درمانى انسان بر حول محور منافع پزشكى اين شيوه در مقابل هزينه هاى از ميان بردن يك جنين در مراحل اوليه تكوين آن دور مى زند. بسيارى برآنند كه جنين يك انسان است و بنابراين تمام حقوق انسانى را بدان نسبت مى دهند. از ديدگاه اين گروه از ميان بردن يك جنين جنايت است. در هنگام مجادله درباره حقوق جنين چندين نكته مى بايست در نظر گرفته شود. مراحل اوليه جنين در پستانداران توده اى سلولى است كه حتى فاقد سلول هاى اوليه عصبى است. بنابراين به سادگى نمى توان حقوق اساسى فرد را به اين توده سلولى بخشيد. حقوق مربوط به سقط جنين در بسيارى از كشورها زوجين را در سقط جنين مجاز شمرده است. بيش از ۷۰ درصد از جنين هايى كه محصول روابط جنسى طبيعى اند شانس اتصال به ديواره رحم را پيدا نمى كنند. اگر هر يك از اين جنين ها صاحب حقوق اساسى انسانى بودند مى بايست شكست تلاش هاى پزشكى در بقاى آنها را معادل جنايت تعريف كرد. اين واقعيتى است كه ملاحظات اخلاقى مى بايست واقعيت هاى جامعه را درك كند. ارزش كدام يك از اين دو در يك جامعه بيشتر است. زندگى يك فرد بالغ يا كودكى كه از بيمارى هاى تخريب كننده سلولى رنج مى برد يا جنين ۵روزه اى كه چيزى بيشتر از يك توپ پر از سلول نيست؟

78 به طور خلاصه بايد در نظر داشت كه ريسك كلون سازى در انسان به طور كامل مشخص نشده است. بدون شك تحقيقات آتى مى توانند ايمنى روش هاى كلون سازى براى مادر و نوزاد را مشخص سازند، وليكن ساير اعتراضات به ويژه اعتراضات دينى و اخلاقى باقى خواهند ماند. دانش ما در حال حاضر نشان مى دهد كه كلون سازى درمانى بسيار موثرتر از شيوه هاى ديگر براى به دست آوردن مواد مورد نياز براى مقابله با بيمارى هاى كشنده است، رها كردن اين شيوه از درمان به معناى ناديده گرفتن پيشرفت هاى قابل توجه علمى و همچنين تسليم ميليون ها بيمار به مرگ زودرس، بدبختى و ذلت پايان ناپذير است. آيا اين دنياى جسور نويى است كه در آينده در آن خواهيم زيست.


Download ppt "بسم الله الرحمن الرحیم موضوع : پستانداران و دوزیستان گرد آورندگان :"

Similar presentations


Ads by Google